نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

مراسمات خواب وشعر خوانی

سلام پسرک رویایی من میدونی چرا بهت مگم رویایی ؟؟؟؟؟؟؟ چون همیشه آرزو داشتم بچم چشم وابرو مشکی وشیرین زبون باشه ،تصورمم از چهره ات همینیه که هستی والبته توی خوابم دیده بودمت جریان خوابهای مامانی وصحتشم وقتی بزرگ شی متوجه میشی. این شعرا رو با هم همخونی میکنیم ماه من،قسمتهایی که قرمز شده رو خودت میخونی زندگیم البته اگرحسشو نداشته باشی وقتی میگم مامانی شعر بخوننیم میگی : نه نخون اگرم بگم اشکال نداره پسر نازم پس مامان برات میخونه،میای میگی مامان سمانه نخون دیده(نخون دیگه) ومنم میگم :به روی چشمام      توپ سفیدم ..... گشنگ وناسی بیاتاباهم بریم ...... بییم بازی بازی چه ...
23 اسفند 1391

یک روز خوب برفی

درود وخوش آمد به همه دوستهاوخاله های گل ومهربون   1391/12/17 بله ،به همین زودی اولین ماهگرد از سومین سال زمینی شدنم هم رسید ومن 25ماهه شدم یادش بخیر یه زمانی رقم ماهگردهام یه دونه ای بود  مامان سمانه ام میگه انشالله رقمهای ماهگردم به بینهایت برسه مادره دیگه مامانی یه عهد جانانه بین خودش ومن گذاشته بود که به میمنت 25ماهه شدن من بریم یه گردش اساسی وویژه ی من که حسابی بهم خوش بگذره ،که البته قرار بود با 2روز تاخیر برگزار بشه چون 15اسفند مامانی آزمون داشت وفرداشم خسته بود خلاصه روز موعود رسید،صبح زود که مامانی رفت سر کمد تا لباس برداره دید که اااااااااااااااااااااای دل غافل عجب برفی اومده وبا خودش گفت ای بابا امر...
18 اسفند 1391

بالاخره عکسهای اتاقم.........

سلام سلام صدتا سلام   با تاخیر فراوان اومدیم بگیم بعلهههههههههه ما از اوناش نیستیم که وعده بدیم ووفا نکنیم.بعد از اینکه طلسم سروسامان گرفتن کمددیواری معروف ومنحوس اتاق من به پایان رسید تازه اتاقم مزین شد به چی؟؟؟؟ به وسایل سیسمونیم که البته به دلیل کوچیکی اتاقم یه سریشون همچنان بسته بندین وبه دلیل کنجکاوی کودکانه من یه سری دیگشونم به گورستان اسباب بازیها نقل مکان کردن. به دلیل اینکه مامی جون وپدرجونم دوست نداشتن عکس تکی از وسایل نگرفتیم ولی دور از چشمشون از بقایای وسایل عکس دسته جمعی گرفتیم. اونایی که مامان یادشه برام مینویسه تا یادگاری بمونه ،یه سری دیگه اشم که توی عکسهام هستن دیگه. از اونجایی که من نه...
13 اسفند 1391

سپندارمذگان

یکی از زیبا ترین روزهای آریایی ******** پنجم اسفند ********* پنجم اسفند/ سپندارمذ روز در بیست و پنجمین روز پس از جشن سده. جشن «اسفندگان»، جشنی در ستایش و گرامیداشت «اسفند/ سپَـندارمَذ» به معنای فروتنی پاک و مقدس و بعدها یکی از اَمْشاسْپَندان. نگهبان و ایزدبانوی زمینِ سر سبز. جشن «سپندارمذگان/ اسفندگان»، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز بنام «مرد‌گیران» (هدیه گرفتن از مردان) در ادبیات فارسی بکار رفته است. بجز این بنام روز جشن «برزگران/ برزیگران» (به مناسبت سبزکنندگان زمین و سبز شدن زمین) نیز خوانده شده است.  جشن اسفندگان ...
6 اسفند 1391

اولین آدینه از آخرین ماه سال

  جمعه1391/12/04         به اتفاق مامانی وبابایی از نمایشگاه کودک ونوجوان که دربازارمبل ایران برگزار شده بود دیدن کردیم واینم ماحصل این بازدید:     جدیدا آخرین فیلم سینمایی کلاه قرمزی رو دیدم ودلباخته ی اون نینی که نازدار صداش میزنن شدم ،آخه مامانمم منو نازدار صدا میکنه. اینجا هم دنبالش میگشتم ومیگفتم:مامان سمانه نینی کوجاس؟؟؟؟     من وکلاه قرمزی وپسرخاله      میچخه!!!!!!اونا  چَخه(چرخه)     مامان سمانه بابِ سَنجی ُ میدی؟؟؟؟      بادیدن عکسهام م...
5 اسفند 1391

تولد دسته جمعی فرشته های دوساله

سلام ودرود بی پایان       1391/11/13     در آستانه دوسالگی من و16تا از فرشته های بهمنی مثل پارسال به یک تولد بزرگ دعوت شدیم،تولدی که متعلق به خودمون بود،بله هر 17تاییمون دوساله شدیم.     اسامی غنچه های 2ساله     1-ارشان  2-رایان  3-کسرا  4-ایلیا  5-باران  6-باران بهاری  7-علی  8-صورنا  9-آراد  10-مایا  11-رها 12-آوینا   13-هانا   14-آروین  15-عسل  16-احسان  17-خودم       این شعر از طرف مامان سمانه تقدیم به همه ماست که الب...
3 اسفند 1391

گردش زمستانی

سلام سلام صدتا سلام هزار وسیصد تا سلام   1391/11/20جمعه با وجود اینکه یک هفته از تحریم شیر مادر گذشته ولی من هنوز یادمه وبهونه میگرم ومدام میگم بریم گَدِش(گردش) واین شد که مامی جون وپدرجونم برنامه گردش ریختن آخه ما دوباره اومدیم وخونشون موندیم علتشم بیماری سخت سرماخوردگی باباییه که دکتر بهش گفته بود شدیدا واگیر داره ،بنده خدا بابایی انقدر حالش بد یود که با ما گردشم نیومد البته مامی جون براش خوراکیهای مقوی وخوشمزه میپزه وپدرجونم میره بهش سر میزنه وبراش میبره تازودی خوب بشه   جاتون خالی رفتیم چیتگر     اول از همه با این نینی که اسمش نیایش بود آشنا شدم وبهش بادکنک دادم. &n...
2 اسفند 1391

تولد سورپرایز

1391/11/19پنجشنبه       درحالیکه دوسال وچهارروز داشتم دوستهای قدیم وهم دانشگاهی مامانم اومدن خونمون وبرای من  ومامانم(به مناسبت خونه جدیدمون) هدیه آوردن .ومامانی هم که مثل من سورپرایزشده بود با کمک من وستایش خونه رو تزیین کرد وخاله سارای گلمم یک کیک خوشگل برامون خرید وبدین ترتیب چهارمین جشن میلادم هم رقم خورد.ممنون خاله های گل ومهربون ان شالله وقتی پسربزرگی شدم براتون جبران کنم.     من خیلی نینیها رو دوست دارم واینجا به اصرارمن خاله هانیه نینی رو گذاشت توی بغلم       اسم این نینی ناز علی جونه وپسمل خاله لیلاست،این اولین ملاقات من وعلی آقا ب...
1 اسفند 1391

❤ همه طرفدارا،حالادستهابالا ❤

درود وخیر مقدم خدمت بازدیدکنندگان محترم     پسرنازدونه ی من،نفس مادر برای سومین روزمتوالی وبت جز پربازدیدکننده های نینی وبلاگ اعلام شد،مبارکت باشه نازگلم     یه تشکر ویژه از خاله شقایق گل ومهربون که این عکسو برامون گرفته ویه بوووووووووووووس محکم تقدیم به ""محمدارشان نازنین""     1391/11/29...............................3016مهمون نازنین 1391/1130................................3107مهمون نازنین بهتون پیشنهاد میکنم از وب خوشگل چشم تیله ای ما دیدن فرمایید اینم آدرسش:     محمدارشان،رویای پاییزی http://hobabkocho...
1 اسفند 1391
1