نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

آواخانوم

1393/10/24چهارشنبه پسرک نازم به شدت بچه ها رو دوست داری ولی آوا برات یه چیز دیگه س،مراقبشی بهش محبت میکنی ،انقدر این حست برام جالبه که حد نداره!! بهم ثابت کردی مثله یه کوه محکمی برای خواهر یا برادرات،خیلی مردونگی نهفته توی وجودت رو دوست دارم مهربونم. دعوت شده بودیم خونه ی آوا،آوایی که بدون لفظ خانوم محاله اسمشو بیاری محمدرهام: مامان من خیلی آوا خانومو دوست دارم،خیلی بامزه س من میترسم جلوی پام گم شه،برای همین پشتش راه میرم بزن بریم ادامه تا عکسها رو ببینی قشنگم محمدرهام ویسنا   محمدرهام-آرتین_مهیار_سما آرتین-مهیار-یسنا ...
3 خرداد 1394

جشن یلدای فرشته ها

سلام عمرهمه ی فرشته ها به بلندای یلدا وتنشون سالم وشاد باشه همیشه مدتی بود تصمیم داشتم دوستان نی نی وبلاگی رو دعوت کنم خونه مون ،تا اینکه نزدیک یلدا شد وجرقه ی یه جشن گروهی تو ذهنم پدیدار شد. مسئله رو مطرح کردم ودوستان مهربونم استقبال کردن وبه کمک هم یه روز خوب رو براتون رقم زدیم. ادامه درادامه شب قبل از مهمونی با کلی ذوق وشوق بیدار موندی وکیک رو با هم به اتمام رسوندیم،بی صبرانه منتظر صبح شدن ودیدن دوستای گلت بودی،ازجمعه که مهمونامون رو دعوت کردیم شبهایی که باید به خواب بری رو میشمردی تا طلوع پنجشنبه زودتر برسه ودوستهات بیان خونه مون.قربونت برم که انقدرمهربونی   وروز موعود ...
13 دی 1393

ما دوتا

1393/09/18 درود لحظه هاتون خوش همراه آرتین جون ومامان گلش رفتیم خانه بازی،جای مابقی دوستان که نیومدن خالی بود دورفیق شفیق وجون جونی که از هر فرصتی برای عشق ورزیدن ومحبت کردن به هم استفاده میکنن مهرتون جاودان فسقلی های دوست داشتنی بفرمایید ادامه استخرتوپ محبوب که البته کمی از محبوبیتش نسبت به گذشته کم شده!!           آرتین جونم عشق عکس وژست گرفتنه بعد رفتیم شهروند خرید وماشین سواری کوچولوها جوجه پرطلا نفس مامانشه فرشته های آسمونی ما...
28 آذر 1393

3boy

1393/09/06 یه روز پرمهمونی وپر بچه بود برای پسر بچه دوست من،ظهر خونه ی سمیه جون مامان پارسا که اولین بار بود زیارتشون میکردیم وشب خونه ی دایی محمدم دعوت بودیم. صبح خاله سعیده زحمت کشیدن واومدن دنبال ما وبا هم راهی اندیشه شدیم درسته یه کم چرخیدیم ودیر رسیدیم واسترس گرفتیم ولی خیلی خیلی عالی بود وبهمون بی نهایت خوش گذشت. فقط شما یه کم از گرسنگی بهانه گرفتی واذیت شدی چون صبحانه نخورده بودی وفقط آبمیوه خورده بودی منم یه بسته اسمارتیز توی کیفم داشتم ولی شما راضی به خوردنش نبودی میگفتی : اینو باز نکن من میخوام با پارسا وآرتین بخورمش ومن قول دادم که بازم میخرم تا به پارساجونم بدی وبعد از کلی کشمکش رضایت دادی  ...
26 آذر 1393

شهربازی ایده آل

1393/08/26 سلام به روی ماه خوانندگان وب نازدونه سلام به روی ماه جوجه پرطلای نازم که داره خاطراتشو مرور میکنه. همراه دوستان نی نی وبلاگیمون رفتیم شهربازی وخوش گذروندیم. عکسها درادامه مطلب منتظر نگاه مهربونتونه بفرمایید ادامه مطلب توی مسیر یه سری هم به پارک زدیم وکمی بازی کردی جوجه جونم     وقتی رسیدیم خاله سعیده وآرتین رسیده بودن وبعدشم بقیه ی دوستان کم کم اومدن،اینجا کلی آوا رو که خواب بود ناز ونوازش کردی وشروع بازی وهیجان           ...
26 آذر 1393

قراردوستانه

1393/07/23 درود با دوستان نینی وبلاگیمون قرار داشتیم ،البته من ومامان از صبح بیرون بودیم وکلی خسته ورنجور شده بودیم ولی دیدن دوستان به آدم انرژی میده. تازه قبل از ورود به خانه ی بازی خرید هم رفتیم وخسته تر شدیم.آقای فروشنده ی مردونه فروشی عاشقم شده بود وهمش میگفت: بیخود نیست انقدر آقا ودلنشینه،اسم پیغمبرمون روشه هنوزم هرکسی اسممو میپرسه میگم من مَحَمَدرهامم اون روز از اون روزا بودااااااا از اون روزایی که هربچه ای به من میرسید یه دونه نثارم میکرد،ولی مامان خیلی خوشحال بود چون من برای اولین بار از خودم دفاع میکردم البته هنوزم واهمه داشتم وقبل از دفاع توی چشمای مامان نگاه میکردم....
7 آبان 1393

تولد آرتین ماه

سلام یکم مهر هزار وسیصد ونود وسه دعوت شدیم خونه ی خاله سعیده،خاله گفته بود تزیینات تولد آرتین جون رو باز نمیکنه تا بچه ها لذت ببرن،این شد که مامانامون تصمیم گرفتن براش هدیه هم به رسم یاد بود بخرن ومامان منم یه کیک فسقلی پخت تا تولد تکمیل بشه خاله سعیده تا ظهر سرکاربود وبعدشم حسابی با زحمتها ومهمون نوازیش شرمنده مون کرد من برای اولین بار آرتین ومابقی دوستان نینی وبلاگی رو میدیدم واز اون روز حداقل یک بار این جمله رو میگم: من آرتینو خیلییی دوست دارم تولد درادامه مطلب عکسهای ماه مجلس     از راست: ایلیا-خودم-آرتین   ...
28 مهر 1393
1