یک یکشنبه ی یک
سلام به روی ماهت به چشمون گردلی وسیاهت
اصولا یکشنبه ها بابایی سرکاره واصلا امکان نداره مابتونیم یک گردش یکشنبه ای داشته باشیم ،ولی به لطف محل کار بابایی این روهم تجربه کردیم که یک یکشنبه ی خاص ویک کنارهم داشته باشیم.
با همکارای بابایی وخانواده هاشون همگی مهمون شرکت بودیم ویه اردوی خانوادگی ناب رو تجربه کردیم.ازهمین تریبون از مسئولان ودست اندرکاران بسیااااااااارسپاسگذاریم.
واما تو عشقکم
اگرتمام رودها مرکب شوند وتمام پرهای پرندگان قلم وتمام سنگهای دنیا لوحی شوند برای ثبت نام قشنگ وبا مسمایت
بازهم ذره ای از عشق وجودی من به تورا به تصویر نخواهند کشید.
دوستت دارم ثمره ی عشقم
ادامه مطلب
یکشنبه 1394/05/17
صبح زود راهی شدیم به سمت اردوگاهی که اوایل جاده چالوس بود،ودربدوورودمون با صبحانه ی مفصل ازمون پذیرایی شد .
به من وبابایی یک بسته بدمینتون وبه شما یک بسته پرازاسباب بازی ووسایل نقاشی هدیه دادن.
بعد از صرف صبحانه مجری برنامه رو شروع کرد وکلی شاد ومفرح بود وپرازمسابقه وجایزه
کلی هم برنامه ی کودکانه برای خوش گذشتن به شمافسقلی ها ترتیب داده بودن.
بعد از ناهار حسابی خسته وکلافه بودی ولی عشق به گردش نمیذاشت بخوابی،خلاصه با هزار ترفند خوابوندمت تا شاد باشی وسرحال
بعدازظهر رفتی توی مسایقه شرکت کردی وشعر یه توپ دارم قلقلی که انگار تنها شعری بود که تمام بچه ها اون روز بلد بودن رو خوندی وجایزه گرفتی.
بعدشم رفتیم تماشای غازها واردکها وآب بازی
با اصرار به غازها برگ خشکیده میدادی ولی بعد از بچه ها یادگرفتی که غازها برگ سبز میخورن وعلاقه ای به برگهای خشک ندارن.
نقاشی با پرمرغابی روی سنگ روهم تجربه کردی ماهکم.
باگل وشل وسنگ برای من اش خوشمززززززززززززه پختی
چه به به وچه چهی میکردی آرام جانم.
بعد ناگهان وروجکی وجودت غلیان کرد ویه سطل آب ریختی روی من
منم درکمال خوش جنسی این میل درونیت روبه سوی بابایی هدایت کردم واز تماشاتون لذت بردم.
ویک جنگ تن به تن
روزخوبی بود وبهمون خیلی خوش گذشت ازهمه مهمتراینکه به هنگام خروج شاممون روهم دادن ومنو از اشپزی نجات دادند.
واقعا دستشون طلا