اولین آدینه از آخرین ماه سال
جمعه1391/12/04
به اتفاق مامانی وبابایی از نمایشگاه کودک ونوجوان که دربازارمبل ایران برگزار شده بود دیدن کردیم واینم ماحصل این بازدید:
جدیدا آخرین فیلم سینمایی کلاه قرمزی رو دیدم ودلباخته ی اون نینی که نازدار صداش میزنن شدم ،آخه مامانمم منو نازدار صدا میکنه.اینجا هم دنبالش میگشتم ومیگفتم:مامان سمانه نینی کوجاس؟؟؟؟
من وکلاه قرمزی وپسرخاله
میچخه!!!!!!اونا چَخه(چرخه)
مامان سمانه بابِ سَنجی ُ میدی؟؟؟؟
بادیدن عکسهام میگم:
مامان سمانه اون کیه؟؟؟؟؟؟باب ِ سنجی ِ مُکَبی(باب اسفنجی مکعبی)
انقدر حواسم به بابِ سنجی بود که متوجه نشدم عمو بهم بادکنک داده.
بازی با برج قورباغه عزیز
اصلا این بازی برام جذاب نبود وسریع بلند شدم
الکلنگ بازی
وبرج سازی آقای مُهَنِس
بازی جذاب استخرتوپ
وپرتاب توپ
سلام میکی
وسلام خِسی(خرسی)
همراه با کلی خجالت
وقسمت دوم گردش آدینه ما
eram zoo
ورودی باغ وحش
قفس پرندگان
من وعروس جنگل
من وآهو ی کوچولو
کلی نازش کردم وگفتم:
ناسی آئو(نازی آهو)
آئو گشنگه.............آئو خوشـــــگله
من وعقابهای تیزپرواز وتیزچنگال
من ومامانم هربار این عکس که هنربابایی میبینیم میخندیم،خیلی بامزه ان این جغدا
بابایی کلی ادای اون که سمت راست وآخریه که یه چشمش بازه رو درمیاره واز خنده بیهوش میشیم.
راستی مامانم میگه جغد سرش 360درجه میچرخه ،نمونه اشم جغد سمت چپی
من ومامانی کنار محوطه گوزنها
خورشیدک مامان سمانه
من وبابایی کنارمحوطه آهوها وگوزنها
اینم دریاچه باغ وحش
وووووووووووووییییییییییییی
اینجا من صدامو کلفت میکردم ومیگفتم:هوووووووووووووووووووووو که تمساحه بترسه
ایشون جناب سمندرن
وآقای آفتاب پرست
بابایی لاکُشتو دیدی؟؟؟؟؟؟(لاکشت=لاک پشت)
من وآقا ببره
وایشونم خانم سلطان جنگل هستن.
جالبه که توی اکثر گونه ها خانمها زیباترن ولی شیرها آقاهاشون موهای بلندی دارن وخوشگلترن.
وبشرآقا دنبال خدمت به خانواده اس ولی درشیرها آقاها استراحت میکنن وخانم شیره براشون شکار میکنه واز گرسنگی نجاتشون میده.
اون آقا رو ببینید که روی بامه ،وظیفش غذا دادن به این درندگان دربنده
بانخ براشون گوشت میفرستاد پایین
شکارِلحظه ی شکار توسط مامانی
من درحال گفتن جمله ی:
مامان سمانه شترُ دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سَنام آقا خِسه
ووقتی جوابی نیومد با صدای ضخیم شده گفتم:
بگو سَنام...........بگو سَنام
با کانگروها عکس ننداختم به جاش نشستم تو بغل مجسمشون
تو این عکس ظاهرخانم شیره وآقاشیره رو میتونید مقایسه کنید.
عشقولانه های پدروپسر
روزخیلی خوبی بود وبهمون خیلیییییییییی خوش گذشت.من با دیدن همه حیوونا وفهمیدن نامشون بهشون سَنام میکردم وازشون توقع داشتم جوابمو بدن واگه ازم دور میشدن صداشون میزدم مثلا میگفتم:
آقا بُزه بیا..................وداد میزدم:آقا بزه بیا اینجا
شُترمُگ(شترمرغ) بیا بیرون
ویا باصدایی ضخیم حیوونای وحشی رو میترسوندم.
تازه از مردمی که صوت میزدن ،صوت زدن یاد گرفتم وهرجا میخواستم حیوونی نگام کنه میگفتم:
هوشت.................هوششششششششششششششت
برای همتون آدینه های خوش وپرباری آرزومندم