اتل متل توتوله 3
یکشنبه 1392/04/23
وبازهم یک روز جذاب وشیرین با رنگ بازی
اول زرد
حالاسبز
آخی نازی چه خوشگل شد
وقرمز
حالا باید خلال دندونها رو رنگ کنم
وبعد درجاهای همرنگ خودش بکارمشون
واااااااای دستام چقدر کثیو شدن!!!!!!
اینم نتیجه کار که به قول بابایی بمب خوشه ایه
از هرچه بگذریم نقاشی خوشتر است
وبازهم از خلاقیتم استفاده کردم وبه عمد خلالها رو اشتباهی میذاشتم وغش غش میخندیدم.
فرو کردن خلالها توی یونولیت وشنیدن صدای غغچچچچچچچچچچچچ خیلی جذاب بود
از بس بدو بدو کردم وجیغ زدم حسابی گرمم شده بود
مامان نوشت:
بهترینم امیدوارم همیشه سلامت باشی،گل من اون کبودی که روی صورتته براثر سقوطت از روی صندلی واصابت لپ خوشگلت به لبه ی سطل درتاریخ 20تیر92ودرساعت 3بامداد ایجاد شده ،خیلی پررنگتر ووحشتناکتر بود الان خوب شده خدا کنه هرچه زودتر از این خونه کوچیک که به نظر من مسبب همه این بلاهاست نجات پیدا کنیم .
ماه پسرم،غنچه زیبا وخوشبوی من انشالله همیشه سالم وشاد وپیروز باشی