تولد مامانبزرگ
محمدرهام نوشت:
مامانبزرگ توی شناسنامه ش 11 خرداد روزتولدشه،چندروزقبل مامانبزرگ وبابابزرگ خونه مون بودن ومامان تصمیم گرفته بود برای مامانبزرگ تولد بگیره .
ولی مامانبزرگ نهم که تولد دایی جان بود رفت خونه شون تا ما بریم خونه ی مامی جون اینا، وبرنامه ریزی مامان رو خراب کرد.اینطوری شد که مامان برای مامانبزرگ کیک پخت وآخرهفته رفتیم خونه شون تا سورپرایزش کنیم.
توی راه پله مامان شمعها رو روشن کرد ومن مامانبزرگ رو صدا کردم تا بیاد ما رو ببینه وغافلگیرشه.
واین اتفاق افتاد ومن ومامان جیغ زدیم تولدت مبااااااااااارک
توی سال 94 بابایی 33 ساله ومامانبزرگم 66ساله میشه،مامان از همون سالی که برای بابایی تولد سورپرایز گرفته بود تصمیم داشت 33سالگیش رو که بابایی سنش دوتا سه میشه جشن سورپرایزی بگیره،ولی متاسفانه 33ساله شدن بابا با ماه رمضون مصادف شده وبرنامه ریزی بلندمدت مامان خراب شد.