تولد سورپرایز
1391/11/19پنجشنبه
درحالیکه دوسال وچهارروز داشتم دوستهای قدیم وهم دانشگاهی مامانم اومدن خونمون وبرای من ومامانم(به مناسبت خونه جدیدمون) هدیه آوردن.ومامانی هم که مثل من سورپرایزشده بود با کمک من وستایش خونه رو تزیین کرد وخاله سارای گلمم یک کیک خوشگل برامون خرید وبدین ترتیب چهارمین جشن میلادم هم رقم خورد.ممنون خاله های گل ومهربون ان شالله وقتی پسربزرگی شدم براتون جبران کنم.
من خیلی نینیها رو دوست دارم واینجا به اصرارمن خاله هانیه نینی رو گذاشت توی بغلم
اسم این نینی ناز علی جونه وپسمل خاله لیلاست،این اولین ملاقات من وعلی آقا بود
من وستایش جون که اول همش هدیه صداش میکردم ولی وقتی اسمشو یاد گرفتم انقدر قشنگ تلفظش میکردم که مامانم برام غش میرفت،تازه خاله زهرا مامان ستایش میگفت محمدرهام اولین بچه ای که اسم ستایش رو انقدر قشنگ وکامل بیان میکنه
به کمک دوستم شمع رو فوووووووووووووووت کردم
حالاتنهایی
مبارک ومبارک بازم مبارکم بااااااااااااااااد
وبه عنوان حسن ختام جشنمون شَبالک(لواشک)مامان پز نوش جان کردیم
جای همه دوستهای مجازیمون خااااااااااالی بود
این آخرین جشن وپایکوبی دومین سال حضورم بود.دوستتون دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه
ان شالله توی دلها وخونه های همتون همیشه جشن وشادی باشه
خدانگهدار