تبلد دایی جان
روزها میگذرد ومیگذرد
سلام ودرود
1393/03/09جمعه
بیست وپنج سال پیش دربیمارستان مصطفی خمینی تحت شرایط اورژانسی،صدای گریه ی نوزادی توپل وزیباطنین اندازشد،نوزادی که نام دوتن از عموهای شهیدم براو نهاده شد،محمدقاسم جان خوش آمدی
واکنون..........
ورودت به بیست وششمین سال زندگیت مبارک ،جانِ خواهر
برایت بهترینها را از یکتای بی همتا خواستارم که بی شک تو لایق بهترینهایی
درادامه با خواهرزاده نوشت درخدمتیم
محمدرهام نوشت:
فیگوراختراعی درآن ِ لحظه
بازکردن کادوها دراوج هیجان به نیابت از دایی جانم
پونصدتومن،هزارتومن،دویست وپنجاه تومن
کلی همه خندیدن،خودشون میگفتن به ارقام من میخندن که مثل مزایده ها اعلام میکردم،حالا به رقمها میخندیدن یا به نحوه ی اعلامش خدا داند!!!!!!!!
به یادگار بماند که درحال حاضر بربری خاش خاشی 1000تومن میباشد
وبازهم به یادگار بماند که کادو قرمزه بزرگه هدیه من وکوچیکه هدیه ی مامان وبابامهوتزیینات کاج کاملا ابتکاری وکار شخص خودمه به افتخار یه دونه دایی
از اونجایی که همه از عشق وافر من به تبلد آگاهن!!!تبلد همه تبلد منه وهمه امور تبلدی به دست خودم انجام میشه
وشخصی که صاحب تبلده میتونه درجوار من بشینه وخیلی شیک مراسم رو تماشا کنه ومن رو با تمام وجودش تشویق کنهحتی حق نداره بیان کنه که تولدشه!!چون این یه قانونه:
تولد همه،تولد منه
دودها رو ببینید روی دست دایی جاناین نشون میده که وقت کیک خوردنه ومراسم وتکرارهاش تموم شده
تکرار چیه؟؟
اگه قول بدین به نام خودم ثبتش گنید براتون توضیح میدم.
تکرار یعنی هی شما بگید :لُطن بازم شمعا رو روشن کنید وبعد از روشن شدن فوت کنید ودوباره ریپید اِ گِین
خب نوبت چیه؟؟
بفرمایید کیک مامان پز
تا درودی دیگر بدرود