تولد آرتین ماه
سلام
یکم مهر هزار وسیصد ونود وسه
دعوت شدیم خونه ی خاله سعیده،خاله گفته بود تزیینات تولد آرتین جون رو باز نمیکنه تا بچه ها لذت ببرن،این شد که مامانامون تصمیم گرفتن براش هدیه هم به رسم یاد بود بخرن ومامان منم یه کیک فسقلی پخت تا تولد تکمیل بشهخاله سعیده تا ظهر سرکاربود وبعدشم حسابی با زحمتها ومهمون نوازیش شرمنده مون کرد
من برای اولین بار آرتین ومابقی دوستان نینی وبلاگی رو میدیدم واز اون روز حداقل یک بار این جمله رو میگم:
من آرتینو خیلییی دوست دارم
تولد درادامه مطلب
عکسهای ماه مجلس
از راست:
ایلیا-خودم-آرتین
من-آرتین-آوا-سما-ایلیا
میزعصرونه ای که خاله سعیده زحمت کشیده بود
شروع پذیرایی
از راست:
مشکات-مهیار-ایلیا-ارتین-من-ارشان-
من ومهیار
داداشی ارشانکه خیلی بهش علاقه مندم
استراحت میان برنامه
بازم خوشمزه
سما-من-آرتین-ایلیا-ارشان-مهیار-مشکات وموهای آوا
آرتین جون وآخر ماجرا وهدیه ی ناقابلش
من وبادکنک سفیدم
که لحظه ای ازش غافل نشدم
ومیز شام خاله سعیده ی گل
اینم من که نتونستم شام بخورم وبرای اولین بار دل درد شدید رو تجربه کردم ومثله ابربهار از شدت درد اشک میریختم.
که البته بعد از خوردن نبات داغ وعرق نعنا خوابیدم وخداروشکر مشکل خاصی نبود.
آرتین جونم
هزارسال زنده باشی وشاد وموفقیهات روزافزون وبی پایان
مامان نوشت:
هرسال اول مهر غم عالم میاد تو جونم!!دوست داشتم باز مدرسه ای بودم ،دانشگاهی بودم
دوست داشتم اول مهر خونه نبودم
نوستالژی اول مهر من از امسال با یاد میلاد تو شیرین میشه آرتین جونمبرات بهترینها رو آرزودارم