تولد عمو
امسال زنعمو تصمیم داشت برای عمو تولد سورپرایزی بگیره که بنا به دلایلی کنسل شدواین شد که قرار شد یه تولد کوچولوی سورپرایزی با حضور خانواده ی ما برای عمو گرفته بشه.
زنعمو یه لیست از مایحتاج تولد نوشت وماهمه رو خریدیم که عمو بویی از ماجرا نبره!
هدیه خریدنش که خیلی جالب بود،بابایی وعمو باهم رفتن خرید وتبلت مورد علاقه ی عمو رو خریدن وعمو تا شب تولدش فکر میکرد اون تبلت برای دوست بابایی خریداری شده
خلاصه روزموعود رسید وقرار شد بریم یه باغ رستوران که اجرای زنده داشت ولی متاسفانه حواسمون به تقویم نبود !!!!!!!!!آخه اون روز شب شهادت بود
برای همین رستوران رفتنمون رو کنسل کردیم وزنعمو گفت بریم خونه ی عمه فریده تا عمو کنار خانواده ش باشه وشادیش دوچندان شه.
خلاصه ما زودتر رفتیم وکیک وکادوها رو قائم کردیم وبه همه سپردیم که حواسشون باشه ولوندن،تا بعد ازشام که بابایی با کیک یه مرتبه وارد اتاق شد وعمو حساااااااااابی غافلگیر شد
پسرنازم درسته کوچیکه ولی دلش دریاست،اصلا حرفی از تولد نزد وماجرا رو لونداد،با تمام ذوقی که داشت اصلا حرفی نزد تا عمو غافلگیربشه
انشاءلله تولد 120سالگی عمو