نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

مروری برخاطرات نیمه دوم بهمن ماه 1390

    این مامان سمانه عاشق من و عکسها وخاطرات منه ،فکر کنم تا تولد سال بعدم هر چند تا پست یک بار یه دونه از این مرورا داشته باشیم. من توانایی دارم که مدت طولانی و باسرعت بالا شصت پامو برقصونم وامروز به مناسبت پایان یک سالگیم این کارو کردم. اززبون مامان وبابای گلم: واینم پاهای کوچولوی فرشته ماکه 5ساعت و55دقیقه است که قدم در دومین سال زندگی زمینی گذاشته. من در آستانه تولدم مریض شدم وبه قول دکترم خروس توی گلوم گیر کرده وکاملا بی اشتها شدم ولی ناگهان دلم خواست طعم نون وماست رو تجربه کنم. وقتی من مریض میشم مامانم از من مریضتر میشه یعنی دایم گریه میکنه و حوصله هیچ کاری رو...
3 دی 1391

اتفاقات مهم پنجم بهمن ماه(با تاخیر)

در این روز مهم مامانی برای سومین بار ولی با شرایطی متفاوت منو پیرایش کرد هوراااااااااااااااااااااااااا تفاوتها: من خواب نبودم یعنی اولش بودم ولی بعدش بیدار شدم ودر هوشیاری کامل شاهد حمله قیچی وشونه به موهام و........................................... فاجعههههههههههههههههههههههههههههههههه اس موهام خورد میشن ومیریزن پایین ،من نمیدونستم پیرایش اینطوریهههههههههههه.من فقط بعدش تغییرمو توی آینه میدیدم واز همه تبریک میشنیدم ،آخه این وضعیت چه تبریکی داره............... آدمای این کره خاکی چه سر خوش ودل خجسته هستن واسه هر بهانه ای شادباش به هم دیگه میگن ما فرشته ها که احتیاجی به اصلاح وتبریک شنیدن نداریم(یادم نبود حدود یک سا...
3 دی 1391

واکسن یکسالگی شیرمردایران زمین

1390/11/25 امروز ساعت8:30بامامان وبابایی رفتیم درمانگاه تا من واکسن یک سالگیمو بزنم وکاری کردم که همه بیشتر عاشق صبوریم بشن................................. خانوم الهام جوشقانی که تاحالا تمام واکسنهامو زده زحمت این یکی رو هم کشید و من بعد از تموم شدن فقط گفتم ((((((((    ا     )))))))) خیلی واکسن خوبی بود با بقیه واکسنا فرق داشت: 1-به جای ران پا به دست تزریق شد. 2-همون روز به مدت 3روز متوالی تب نکردم. 3-جاشم به کمپرس گرم وسرد احتیاجی نداشت .(از این کار بیزارممممممممممممممم) 10-4روز بعد توی کمرم و کمی هم شکمم چند تا دونه ریخت بیرون همیننننننننننننننننننننننننن.....
3 دی 1391

تولد هلنا

  هلنای عزیزم تولد5سالگیت در 21بهمن 90 یه روز بارونی زمستونی بود که با ولادت پیامبر هم مصادف شده بود. تولدت مبارک امروز تولد هلنا(دختر خاله مامانم)دعوت بودیم. ای بابا چرا اهنگ تموم شد داشتم میرقصیدم. دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هلنا شما کی اومدی پیشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حواسم نبود من وهلنا وامیر هادی هلنا ولم کن میخوام برم بغل مامانبزرگ.  لباس عروس خوشگل هلنا رو مامی جون هنر مندم براش دوخته بود.الهی 1000ساله شی مامی مهربونم. هلنا جونم توی این لباس خیلی ناز شدی الهی عروس بشی بیام برات برقصم . ...
3 دی 1391

تولد باتاخیر

من متولد 15بهمن 89 هستم که مامان وبابایی برام 13بهمن یک جشن زنبوری گرفتن وقرار بود 15 هم یک جشن با کله کیک زنبوری بگیریم تا بابایی وپدر جون ودای و عمو مرتضی هم که خیلی برام زحمت کشیده بودن تو جشنم شر کت کنن که متا سفانه من مریض شدم وجشنمون با دو روز تاخیر در تاریخ1390/11/17بر گزار شد. اینم عکسهای یادگاری اون شب کله کیک زنبوری   من وبابای گلم من وپدرجونم من ودایی قلقلی وبابا من وبابایی وعمو مرتضی اینم خانواده سه نفری وخوشبخت ما چرا این شمعها رو کیک نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مامانی فکر کنم یه اشتباهی رخ داده،چرا این شمعها روی کیکم نیستن...
3 دی 1391

تولد زنبوری

کارت دعوت زنبوری خوش آمد ورودی   وشروع تولد وبزن وبرقص     مهمونا رقصیدن ومنم رقصوندن لباس زنبوری خوشگلمم هم دسترنج مامی جونمه وبالهای زنبور ساخت مامان سمانه است.بوس اینم زنبور یک ساله دوستان گلم که همکاری کردن وکلاه بوقیهایی که مامان سمانه براشون درست کرده بود رو سرشون کردن ومن از این بابت شرمنده مامانمم قبلا هم گفته بودم از کلاه بیزارمممممممممممم هلناجون(دختر خاله مامان)-هدیه جون(دختر عمه ام)-خودم-امیر مهدی جون (پسر عمه ام)-امیر هادی جون(پسر دایی مامانم) وای این دندون نیشم در نمیا...
3 دی 1391

تبریک پدرانه برای مرد بابا

پسرم توی این 365 روز که از زندگی زمینیت میگذره همیشه فکرم میکردم که کی یکسالت میشه بتونم باهات کشتی بگیرم و روز تولدت برات جشن بگیرم اون روز بالاخره رسید ولی هنوز زود که باهم کشتی بگیریم ولی برات با مامانیت یه جشن کوچولو گرفتیم امیدوارم عروسیتو خودم برات جشن بگیرم به امید اون روز. روز تولد گل بابایی ، مرد بابا و پهلون ایران مبارک باشه بوس!!!!!! ...
3 دی 1391

اولین نذری پزون

امروز1390/10/24واربعین حسینیه مامانی میگه بعد از چهل روز از فوت عزیزان برای یادبودشون مراسم چهلم میگیرن والبته این مراسم در اولین سال فوتشون بر گزار میشه.ولی بعداز1400سال مردم شیعه هنوز برای امام حسین اربعینشو عزاداری میکنن واین به خاطر مظلومیت و لب تشنه شهید شدن اون امام معصومه. اینجا خونه بابابزرگ مامانمه که هرسال این روز عزیز نذری میپزن .که ان شالله هرساله باشه   نذرت قبول بابابزرگ نورانی وگلم من دلم سیب زمینی سرخ شده میخواد پس با اجازه شما........... این عکس ودور از چشم پدرجونم با فیگوری انداختیم که انگار من ومامانی خورشتو پختیم هههههه اینم من وپدر جون که آشپزی برای ...
3 دی 1391