هشت ماهگی وعروسی خاله سارا
1390/07/14 یک عکس زیبا ازخواب ناز درآخرین روز هشت ماهگی 1390/07/15 وزن من در پایان هشت ماهگی:10کیلوگرم 1390/07/16 دراولین روز ماه نهم زندگی زمینی به اولین مراسم جهازبرون که عروسش خاله سارا بود رفتم. همش بادیدن خاله نازم دست میزدم وشاد بودم که ناگهان حالم بی دلیل بد شدوراهی بیمارستان کودکان شدم .دایما"گریه میکردم وبالا میآوردم وپاز معاینه تمام بدن وآزمایش ادرار دکتر به این نتیجه رسید که من کاملا سالمم وپساز چند ساعت تامل من ومامان وبابا دکتر از مامان وبابا خواست تا منوببرن خونه وهر دقیقه یک قاشق چایخوری بهم آ ب بدن تا مجبور نشن بهم سرم تزریق کنن. ...