نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

خانه بازی*3*

1392/7/11 2:26
610 بازدید
اشتراک گذاری

درود

وقتتون بخیروخوشی

1392/07/09دوشنبه

طبق روال همیشگی زودتر از ساعت شروع کلاسمون رفتیم تا من یکی دوساعتی بازی کنم  واز اسباب بازیهای محیط اشباع بشم بلکه توی کلاسم شرکت کنمچشمک.ولی خبرنداشتیم که از اول مهر اونجا کلاس پیش دبستانی دارن وبعد از ظهرها خانه اسباب بازی تعطیلهناراحت.این شد که منتظر یار شفیقم رایان جون نشستیم وبعدش به همراه هم راهی خانه بازی بوستان شدیم وقرار شد تا 5/30که کلاسمون شروع میشه برگردیم که اونجا حسابی بهمون خوش گذشت وبرم نگشتیم.نیشخند

کمی از تایم انتظار من برای دوستم به مورد علاقه ترین حرکتم یعنی مقوله"پرتاب"سپری شد .

خانه بازی3

گلهای مامان زهرا ومامان سمانه

 

خانه بازی 3

ودر آنِ لحظه من زبونمو کشف کردمزبان

خانه بازی 3

واینکه من چه تواناییهایی درحرکت دادنش دارمزبان

خانه بازی 3

 وعکسی که دریک لحظه غفلتم گرفته شد

خانه بازی 3

ورسیدیم به دنیای کودکانه

خانه بازی 3

به به چی کشف کردم !!ابله

خانه بازی 3

من هرچیزی رو هرطور که صلاح بدونم تجربه میکنم.

از سرسره میرم بالا از این قسمت میام پایین .خلاقیت یعنی همین دیگهنیشخند

خانه بازی 3

 

خانه بازی 3

حالا برعکستشویق

خانه بازی 3

آماده برای یک پرش جانانه

خانه بازی 3

هورااااااااااااااااااااهورا

خانه بازی 3

میان زمین وهوا مانده اممژه

خانه بازی 3

 

خانه بازی 3

 

خانه بازی 3

 

خانه بازی 3

 

خانه بازی 3

 

خانه بازی 3

میخوام تو توپا غق (غرق)بشم

خانه بازی3

نقاشی

خانه بازی3

سام_من_رایان

خانه بازی3

 

خانه بازی3

 

 مامان نوشت:

عروسکم معمولا هیچ وقت تو وبت از اذیتهات نمینویسم،چون همیشه ارزوم بوده که بچم شیطون باشه والانم راضیم وخوشحال ولی این دوسالگی وچالشهاش دیگه داره امونمو میبره.امیدوارم باورود به سه سالگی این مسائلم تموم شه .خدایا صبرم رو افزون کن

خدا یا به گلم سلامتی بده

خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

بدرود

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مريم مامان نيكان
11 مهر 92 7:25
اي جانم به اين دو تا دوستهاي رفيق و شفيق انشالله زنده باشيد و هميشه شاد.
راستش اولش فكر ميكردم كه بچه من فقط امانم رو بريده و هيچكي مثل نيكان نميشه ولي ديدم شما هم امروز گله كرديد براي منم دعا كنيد كه خدا صبرم بده


ممنون دوست گلم
نه بابا محمدرهامم از نوروز 92پدرمنو درآورده،عیب نداره بزرگ میشن وعاقل!!
انشالله خدا به مادرا صبر ایوب بده واقعا
ملی
11 مهر 92 9:39
عزیزم شیطونکا رو!
ایشالا سالم و شیطون باشن همیشه!
منم برای تو و خودم صبر آرزو میکنم مامان سمانه!


انشالله همچنین مایا عروسک
الهی آمین
بوووووووووووس برای ملی نازنین ودخترماهش
محبوبه مامان الینا
11 مهر 92 10:35
سلاااااااااااااااااااااااااااام
باز چیکار کردی خاله جون که مامان صبورت لب به گلایه گشوده
اشکال نداره بقول مامانی اقتضای سنته عزیزم
وااااااااااااااااااااااای عاااااااااااااااااااااااااشق عکس سه نفره شدم و نگاه زیبا و شیطنت بار محمدرهام جیگر طلای خودم


سلااااااااااااااااااااام
هیچی خاله جون لجاجتها واستقلال طلبهای دوسالگیم به اوج رسیده.
ممنونم خاله گل ومهربون
بووووووووووس برای خاله محبوبه وعروسک نازش
مامان کیان کوچولو
11 مهر 92 12:14
عززیزم خداروشکر که خیلی بهتون خوش گذشته کوچولوهای ناناز ...

معلومه دیگه با این همه شیطونی خوش می گذره ..
عزیزم مامانی مهربوون شما که صبوری ایشالله که صبور تر هم بشی عزیزم


مرسی عزیزم
بله دیگه واقعا
انشالله
کیان نازم رو ببوس
محبوبه مامان کسرا
12 مهر 92 3:14
ایشالا همیشه شاد و خوشحال باشید کوچولوهای دوست داشتنی

حسابی صفا کردید




انشالله،ممنون ازدعای خوبت خاله مهربون
بوووووووووس برای خاله وکسرا جون
مامان پارسا
12 مهر 92 9:11
تو هر سنی مشکلات خاص خودش هست ولی خوب فکر می کنم پارسای سه ساله من از دوسالگیش بهتره انشالا محمدرهام عزیز هم همینطوری باشه


بله دوسالگی جنجالیترین سن بچه هاست ،الهی آمین
بووووووس برای پارساجون ومامانش
مامان حسام كوچولو
12 مهر 92 10:52
سلام ما اومديم با يه پست پر بار .
قدم رو چشمامون بزاريد و تشريف بياريد بهمون سر بزنيد.


به به چه پستی بشه پست شما،اومدیم
مامان آرتین
12 مهر 92 16:17
ماشالله به این وروجک های ناز خدا حفظشون کنه


ممنون دوست خوبم خداحافظ آرتین خان شماهم باشه
سمانه مامان ستایش
12 مهر 92 18:16
به به بازم سالن بازی و محمدرهام جون و دوستاشواقعا انقدر خوش گذشت که بیخیال کلاس شدید؟
ای جاااان که انقدر خلاقیت داره گلپسر که از سرسره میره بالا و از اونور میاد پایین
وااای سمانه جون منم واقعا دوست ندارم از شیطنت های ستایش گله کنم،ولی واقعا گاهی اوقات صبرم تموم میشه...شبها که خوابه به چهره مظلومش نگاه میکنم و به خودم میگم یعنی واقعا همین فرشته کوچولو بود که امروز انقدر اذیتت کرد؟
امیدوارم صبرمون بیشتر و بیشتر بشه...
ببوس گلپسرو


بله خاله جونم
دقیقا منم همینطور سمانه جون
ولی این فرشته ها بی تقصیرن ،دوره نحسی توی دوسالگی هستش قشقرق ونافرمانی وبدخلقی و..........طبیعیه .طفلیها دوتا بحران بزرگ هم توی این سن پشت سر میزارن شیرو پوشک
ولی خوب ما هم حق داریم آدم خسته میشه کم میاره .خدا صبرمون رو ایوب گونه وزینب وار کنه انشالله
بوووووووس براس دوست همنام وعروسک ماهش
سمانه مامان ستایش
12 مهر 92 18:18
راستی سمانه جون شرمنده کامنتی که واسه پست 28 ماهگی ستایش گذاشته بودی اشتباها حذف شدشرمنده دوست جون
اون سالن بازی که پرسیده بودی سالن بازی فروشگاه هایپر سانه،چطور نرفتین


اشکال نداره گلم دوباره مینویسم،دشمنت شرمنده
شهرخورشیده؟؟عکسهای اولو میگما!!من استخرتوپشو ندیده بودم واقعا
البته ما عمقی هم نرفتیم ولی قولشو دادیم به گلپسر
سمانه مامان ستایش
13 مهر 92 1:12
مرسی که اومدی دوباره سمانه جونم
آهان من فکر کردم عکسای آخری منظورت بوداونجا سالن بازی پاساژ کساء ست تو خ پیروزی.
واااای سمانه جون نمیدونی چقدر استرس گرفتم بابت شامپو جانسون.خیلی وقته اینو برای ستایش میگیریم،اتفاقا چون همه بهم میگفتن چرا موهای ستایش نازکه و انگار سوخته،میخواستم شامپوشو عوض کنم،که دیگه حالا وقتی رفتم سرچ کردم محاله بازم جانسون بگیرم.
ولی نمیدونم چی بخرم!با خودم میگم وقتی تو شامپوی خارجی معروف از مواد سرطان زا استفاده میشه،یعنی تو ایرانی ها نمیشه؟!
موندم بخدا...
شما چی استفاده میکنی واسه گلپسر؟
مرسی از اطلاع رسانیت سمانه جونم
بابت ادامه مطلب هم اشکال نداره دوست جون


خواهش میکنم عزیزم
ببخشید نصفه شبی نگرانت کردم خانومی
خواهش میکنم دوست جونم
بازم پوزش
سمانه مامان ستایش
13 مهر 92 1:42
سمانه جون فیروز یه مدت استفاده کردم براش خوب نبود بعدش جانسون گرفتم.
حالا باید برم بگردم و اینبار هرچی انتخاب کردم حتما به مواد تشکیل دهنده ش-اگه نوشته بودن-دقت میکنم.
یه دنیا تشکر بابت زحمتی که کشیدی و بهم گفتی عزیزم


سمانه جون دکتر محمدرهام شامپو بچه بیژن رو هم پیشنهاد داد بیین اون چطوره؟؟

خواهش گلم وظیفه بود نمیخواستم نگرانمت کنم ولی وظیفه ام بود بهت بگم
ღ مونا مامان امیرسام ღ
13 مهر 92 3:55
سلاااااااااااام
وااای وااای.اومدید بوستان و رفتید خانه بازی؟؟
پس ما چی؟؟؟؟
تازه این از محالاته با ی بار خواستن من سام به حرفم گوش کنه .از اونجایی که برعکسه تا نشست رسیدم به عکسهای خانه بازی
ی جوری نگام کرد
یاد الوین افتادم وقتی چیزی میخواست
تو دلش هم گفت اااای خاله سماانه چرا منو خبر نکردید...
نتیجه: تو این هفته ی روز زحمت میکشید تشریف میارید باهم میریم خانه بازی
البته لطفا



سلام
شرمنده منا جون بدون برنامه ریزی قبلی بود خوندید که داستانشو!!!!!
عزیزززززززززززززززززززم خاله رو ببخش گلکم
به روی چشم عزیزم
حتما با مامانی قرار میزاریم ومیبریمتون
ما چهارشنبه وپنجشنبه هیچ برنامه ای نداریم!!!!
وای وای یادم نبود چهارشنبه نیستم فقط میمیونه پنجشنبه که امیدوارم شما برنامه خاصی نداشته باشید
ღ مونا مامان امیرسام ღ
13 مهر 92 3:58
قررربونش برم
داشتم به سام میگفتم ببین این محمدرهامه هااا
رفتید تو توپهاا
مگه دیگه ول کرد.زنگ بزن الان بریم
وقتی اینو گفتم کامل یادش اومد.ی خنده وروجکی زد
دوست جوون این بهتر از پایینیه هست نه؟
میگم بیا اگه قرار شد بریم حرفامون رو روز قبل کامل بزنیم اخه با این فسقلیها نمیشه حتی سلام علیک کنیم


قربونش برم من،عزیزدلممممممم چشم خاله جونی زود زود میریم گلم
محیطش بازتره ،ایناهم این سری به بچه ها گیرمیدادن ولی
خخخخخخخخخ دقیقا
مهسا مامان نویان
14 مهر 92 11:56
میبینم که رفتید پارک خاله جون پسر منم اینجا خیلی تنهاست یه قرار بزاریم با هم ببریمشون پارک البته اگه شما موافقید
عزیزم نویانم خیلی حس استقلال طلبیش اوج گرفته و همه کارا میگه خودم انجام بدم منم دیگه خیلی از کارارو میدم خودش انجام بده چیکار کنم دیگه حریفش نمیشم


چرا که نه!!!!!!!!!من همیشه برای قرار وگردش آماده ام

جونم برای سنشونه ،ببوسش گلم
مريم مامان آريا
14 مهر 92 17:57
اي جانم محمد رهام
اين دوستشو از کجا پيدا کرده انقدر صميمي هستن
انشالله دوستيشون هميشه پايدار بمونه


انشالله،ممنون از دعای قشنگت
آریای گلمو بوس
نمیدونم چرا نظرات من تو بلاگفا ثبت نمیشه ببخش مریم جون
سپیده
15 مهر 92 2:08
سلام خانمی. خوبی شما. فدای تو و گل پسری.


ممنون از محبتت سپیده جون
❤دو نیمه قلبم❤
30 مهر 92 7:45
مثل اینکه رایان جون دیگه شده دوست همیشگیش.چقدر خوبه از بچگی با هم دوست باشن و به اخلاق هم عادت کنن
سمانه ما هم از این پارک های بادی داریم ولی نه با این کیفیتی که شما دارینمال شما بهتره
بیام تهران زندگی کنم؟
عزیزم دو سه سالگی همینطوریه.بچه ها شیطنت های خاص خودشون رو دارن.اووووووووووووف اگه بدونی محمد چی بود در دو و سه سالگی و همچنین ساقی
ولی به قول خودت هیچی سلامتی نمیشه


مینا بیا بیا بیا بیا هرروز با هم میریم گردش.
آره والا من از خدا برای خودم صبرو برای پسرکم سلامتی آرزو ارم