یه عالمه اتل متل توتوله
سلام وسیصد تا سلام
سلام نفس مامان خوبی؟؟عشقکم توی این مدت که ننوشتم اتفاقای زیادی افتاده ولی علت اصلی ننوشتنم یه اتفاق بد بود،مامانبزرگت دچار صانحه تصادف شد اونم از نوع بسیار شدیدش واین گرفتاری منو از خاطرات نوگلم دور کرد.
الان خداروشکر بهترن ولی همچنان بیمارستانن،ولی من همش چندروز فرصت دارم تا پستهای نانوشته م رو بنویسم میدونی چرا؟؟؟؟؟؟؟
آخه سه شنبه تبلکته عزیزمادر
ومیخوام آپ باشیم پس به امید خدای بزرگ ،شروع میکنم
این پست پراز اتل متلهای ننوشته این مدتمونه
بزن بریم عمـــــــــــــــــــــــــــــــرمادر
1392/07/12
من وقتی کوچولوتر بودم یه بار هفت تا تخم مرغ رو دونه دونه کوبوندم روی زمین واز صدای تق وتق شکستنشون کلی کیف کردم،اون شبم با دیدن شونه تخم مرغ روی میز دلم قیلی ویلی رفت که مامانم با یک ایده ی خلاق مسیر ذهنی منو منحرف کرد.
واینگونه اثرهنری تخم مرغی من خلق شد
1392/07/15
اینی که درست کردم به گفته خودم شلنگ آبه
1392/07/22
مامانی اومد از خودش ذوق نشون بده وبا کمک من سازه پاستیلی درست کنه که تیرش به سنگ خوردچون من به خوردن این خوراکی غیرمفید علاقه بیشتری دارم تا ساخت یک سازه ی پاستیلی
اینم خودش برام ساخت بلکه تشویق بشم ولی فایده نداشت
وبدین صورت سازه مورد نظر میل شد
وحالا وقتشه که کالری دریافت شده سوزانده شود
1392/07/24
یه روز پاییزی با یه نمه تشعشعات گرم خورشیدی ویه خاک بازی با سبک جدید
اینگونه بود که خاک بازی بر فراز بام منزل اختراع شد!
بفرمایید مامانی برات غذا پزیدم
بذارچای هم درست کنم
الان برات میارم مامانی
اینم چای وغذای رهام پز
1392/08/03
همه میدونن من عاشق ویوونام هستم،دیگه ببینید خاطر این برادر سرباز چقدر برام عزیز بوده که اجازه دادم سوار اسب سیفیدم بشه.
1392/07/27
جورچین سه تکه یکی از بهترین اسباب بازیهای منه وخیلییییییییی دوستش دارم وبا جدیت ودقت تمام وقت گرانبهام رو بهش اختصاص میدم.
1392/08/12
یکی از علاقه مندیهای این روزهای من درست کردن کاردستی هستش.
اصلا نترسید!این قیچی مخصوص کاغذه وهیچ خطری نداره
اینم خرسی خوشگل من
1392/08/18
خودمم نمیدونم!!شاید از کشتی نوح ایده گرفتم وبا توجه به پیشرفت تکنولوژی برج متحرک برای ویوونام (حیوونام)درست کردم.
در دنیای زیبای ماکودکان صلح ودوستی بیداد میکند.
این یک درخته خودم بریدم وچسبوندم.
اینم نمای کلی کاردستی من
اینم پیشی ملوسه که البته کمی غیرملوسه
واینم حرکت مورد علاقه ی من وپدر که خدای بزرگ بهمون لطف میکنه وقلب مادر رو دراین لحظات محافظت میکنه که از تپش نیفته.
تازه توی آسمون دست وپامم حرکت میدم ومیگم مامانی ببین دارم پرواز میکنم!!غافل از اینکه مامان داره همه ائمه رو قسم میده که مراقب فرشته ش باشن
1392/09/25
مامان نوشت:مادربه قربون بند بند انگشتانت،پسرک بندانگشتی من
برج محمدرهام ساز!فکر کنم منم مثله دایی جانم مهندس ساختمون (به قول خودم)بشم.
1392/09/26
وبازهم قیچی وکاغذ رنگی وچسب
وغلیان خلاقیت یک جوجه ی مهربون
1392/09/22
اول توضیح بدم اون تشکی که روی میز مشاهده میکنید جهت ایمنی بنده درپرشها ی بی مهابا استفاده میشود.
یعنی وقتی بپر بپر میکنم واز روی مبلها ومیزها میپرم مامانم سریع برام پهنش میکنه تا توی نقطه ی نرمی فرود بیام.البته هنوز مجوز پرش از روی کانتر بهم داده نشدهبه امید اون روز
وبریم سراغ آثار محمدرهام الملک
آخه چی بگم من؟؟
اینم پایان کارگاه خونگی امروز ما
هنوزم یه عالمه اتل متل توتوله داریم منتظر ما باشید