نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

محلات(قسمت اول)

1393/3/27 20:29
1,024 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماهتون

بایک محمدرهام نامه ی دیگه درخدمتیم.

1393/03/14

رفتیم محلات که شنیده بودیم هلند ایرانه،مهدگل وگیاهه

رفتیم که اینا رو ببینیم

محلات 93

 

محلات93

 

محلات93

 

محلات93

 

محلات93

ولـــــــــــــــــــــــــــــــــــی

ادامه درادامه...................چشمک

 

 

 

خبری از این خوشگلی ها نبود وشنیدیم که چندین ساله که باغ گل محلات جمع شده ومحدود شده به صدها فروشگاه گل وگیاهی که فکر میکنم توی همه شهرها باشه.

از همین گلخونه ها که گل وگیاه میفروشنبی حوصله

خلاصه رسیدیم به هلند ایران وبعد از اینکه پدرجون کارهای خانه معلم رو انجام داد رفتیم امامزاده یافتیم تا نماز بخونیم یه کمم گرسنه مون شه آخه یه صبحانه ی مفصل خورده بودیم.

اسم ورسم امامزادگان

محلات 93

اینم ضریح دنج وآروم امامزادگان

محلات 93

محراب قدیمی امامزاده که خودش یه پا آثار باستانی بود.

محلات 93

ودستهای دلبرکی که به سوی میز میرود نشانه

محلات 93

و

حالا بیا............

آخه جانکم،امامزاده جای تمبک زدنه؟؟!!

محلات 93

این امامزاده قدمت خیلی خیلی زیادی داشت.طبق کنکاشهای صورت گرفته توسط همسرجونم متوفایی یافت شد ک تاریخ فوتش برای حدود یک قرن پیش بود.ایشون سال 1294فوت شده بود که به قول مهربان پدر(منظور همون همسرجونه)نوه ،نتیجه هاشم تا الان فوت شده بودن وعملا دیگه کسی نبود که بالای اون مزار گریه کنه.

زندگی وپیچیده گیهاش یعنی نگاه ما انسانها!!گاهی میشه به مرگ هم خندید

آرام جانم،روح وروانم زیبا بین باش!!پسرک دل نازک ومهربونم دنیا زیباست اگر زیبا دیده بشه.قربون چشمای قشنگت امیدوارم دیدت به دنیای پیرامونت هرروز قشنگتر از دیروز باشهبوس

محلات 93

درختهای چنار توی حیاط امامزاده هم قدمت زیادی داشتند وفکر کنم عمرشون بالای هزار سال بودزیبا

ماه تابانم هزارساله وسلامت باشی،سربلند وبا ابهت به مانند این چنارهای با عظمتمحبت

محلات 93

فسقلی ما،اینجا به مقوله مورد علاقه اش یعنی "پرتاب"پرداخت وکلی لذت برد برگهای ریخته از درختها رو جمع میکرد وبه آب روان میسپرد.

خورشیدکم،دلت به زلالی جویبار وبه روانی رود است،غمهایت را به روانی دلت حواله کن تا همیشه شاد وخوشبخت باشی.محبت

محلات 93

وعروسک گرسنه ی من درانتظار یکی از معدود غذاهای مورد علاقه ش.گلپسرم اصلا بدغذا نیست به زور غذا به حلقش میریزیمخندونکولی عموما همه چی میخوره.ولی غذاهای موزد علاقه اش دقیقا همونایی هستن که من توی بارداریم خیلی هوس میکردم،ربط داره یا نه ؟نمیدونم ولی دقیقا یکی هستن.

غم من میوه نخوردن پسری هستشدلشکسته

غذاهای مذکور همون غذاهای پیرمردی هستنزبانشامل

آبگوشت،آش،کله پاچه،کوفته ،نون پنیر،کباب

البته سمبوسه،پیراشکی گوشت وماکارانی ولازانیا وکمی هم پیتزا  از گروه غذاهای سوسولی

محلات 93

تاج سر:مامانی این دیزیِ من آماده نشد؟؟؟؟

ماه من احیانا فکر نکنی خیلی غر زدیکچل ودستمالها رو نفله کردی هاااااااااااااعصبانی،نــــــــــــــــــــــــه داشتی برای گذر زمان برامون کردی میرقصیدیزبان(به قول گفتنی:کــــــــــــــــــــورشم اگه دروغ بگمقه قهه)

محلات 93

 بعد از میل غذای داش مشتی ،دستها رو شسته وپروانه ای شکار نمودیم.خندونک

عزیزم شادی وغم رو با هم تجربه کرد

شاد بود چون پروانه گرفته وغصه خورد چون پروانه نمیتونست پرواز کنهترسو

محلات 93

محمدرهامم تا تصمیم گرفتی پروانه رورها کنی ناگهان پروانه تقلای شدیدی کرد وبالش پاره شدتعجب

محلات 93

با غمی جانکاه باپروانه خداحافظی کردیمگریه

محلات 93

محلات چند تا آبگرم داره که عبارتند از:

دنبه،سودا،رماتیسم،حکیم وشفا

لازم به ذکر است سودا بالاترین دما وحکیم پایین ترین دما رو دارند ودمای آب بین 50تا 100متغیر است.

ما اون روز همگی راهی آبگرم دنبه شدیم وخوش گذروندیم راستش من اصلا تحمل گرما ندارم(خداخودش تو جهنم یه رحمی به من بکنه انشالله)ولی با این حال خوب بود.آرامدورهمی مزه دادگیج

شما گلپسر ومهربان پدرهم که عاشق آبگرمیدالبته حرارت بالای این آبگرم بهت اجازه آب بازی وشنا نداده بود ولی رامسر کلی کیف کرده بودی وهمش میگفتی بریم آبگرمزیبا

1393/03/15

اینجا پارک سرچشمه ست،دقیقا روبروی محل اقامتمون بود واین مسئله نویدی بود برای آب بازیهای مکرر شازده ی خونمونبوس

محلات 93

 

محلات 93

 

محلات 93

بعد راهی همون باغهای خدا بیامرز شدیم وسر از گلخونه ها درآوردیمزبان

عروس خانوما زبون مادرشوهررو دارید؟؟؟خندونک

محلات 93

اینم زبون خودتونخندهماشالله چه طولی هم دارهقه قهه

دوستان یکی پاسخ منو بده لطفا

بعد اگه این عروسه پسردار شه ومادرشوهر شه ،زبونش کوتاه تر میشه وتیغ تیغی تر؟؟داستان چیه!!!

البته ماها هممون عروسهای گلی هستیم ووقتی مادرشوهرم بشیم قطعا مهربون وبینظیریمخندونک

این حکایتها برای نسلهای قبل وبعد ما بودهخنده

محلات 93

ولی من به شخصه اعتقاد دارم مادرزدن شدن خیلی غم انگیزتر از مادرشوهر شدنه!!!مادرشوهره حس مالکیت داره وبازبونش ریاست میکنه ولی مادرزن بنده خدا دنیا محبت میکنه ولی آخرم داماده براش جُک میسازه.سوال

البته اینا رو همینطوری میگما،ولی کلا مادرزنها بهترن!!خندهقه قههخنده

وقطعا

قطعا

وبدون شک این نامگذاری توسط آقایون انجام شده.چون اسمی از این موجودات پاک وبی گناه والهی روی این گل وگیاها نیست.

محلات 93

عصاره ی وجودم این گوجه زینتی رو پسندیده بود تا براش بخریم وما متاسفانه یادمون رفتغمگین

محلات 93

گل خوشبوی من درگلستانبوس

محلات 93

 

محلات 93

تاج سر:مامانی ببین اینا چه کوچولوئن!!

محلات 93

میخوام بذارمش اینجا بابایی،نظرت چیه؟؟

محلات 93

وشگفتا

که عروسک من میوه خوردوگفت:

به به چه توتاش خوشمزه ست،من توت خیلی دوست دارممتفکر

محلات 93

جوجه پرطلا شاخه شکسته ای پیدا کرد وهی میزد توی آب ومیزد زیر درخت

ازش پرسیدم چه میکنی؟؟؟

گفت:دارم زیر درخت رو جارو میکنم توت ریخته خیلی کثیف شده

موقع ادای کلمه ی کثیف قیافتو یه جوری میکنی که میخوام یه لقمه ت کنم

محلات 93

مادرفدای این همه ذوق وخلاقیتت(بازم قضیه سوسکه ست!!)خنده

محلات 93

علیرضا باشی،عکاس باشی این عکس استتشویق

محلات 93

ویک امامزاده ی دیگر کشفیدیم برای انجام فریضه ی الهی

امامزاده خیلی باصفا وبالای کوه بود

مادربه قربون پسرکوچولوی مستقلم بوس

محلات 93

ورودی

محلات 93

شجره نامه

محلات 93

شرح حال امامزادگان

محلات 93

خوشگل ِ سرخلوتیانمغمناک

محلات 93

خاله سارا بهت پول داد تا بندازی توی ضریح،همین امر موجب بیچارگی ما شد،خدا بهمون رحم کرد کوتاه اومدی وگرنه داروندارمون رو میریختی توی ضریحبغل

خدا به حق همین سه امامزاده حافظ ونگهدارت باشه پسرکوچولوی منبوس

محلات 93

آرامِ جانم!!!!!!!!اومدی زیارت یا که تبلت بازی؟؟؟

محلات 93

ایوان باصفای امامزاده که مشرف به شهر وسر سبزیهاش بودآرام

محلات 93

یک ثانیه آروم وقرار نداری،آروم جونم؛هزارالله اکبــــــــر

محلات 93

روح وروانم میدود

محلات 93

سرمست میشود از دیدن اردکها

محلات 93

ودنبالشان میدود

محلات 93

ودوان دوان غر میزند که

چرا فرار میکنید؟؟؟میخوام بغلتون کنم؟؟؟ای بابــــــــــــــــــــا

محلات 93

واز دستشان ناامید میشود و....

محلات 93

به سراغ مرغهای بینوا میرود وباز میدود ومیدود ومیدونــــــــــــــــــــــــد

محلات 93

تا به فکر فرو میرود وبیخیالشان میشود

محلات 93

ومیرود به سراغ مقوله ی جذاب آب بازیتشویق

محلات 93

 

محلات 93

واما روایت این کلاه:

پارک سرچمه یک حوض استخر مانند بزرگ ونسبتا عمیق داشت که وقتی پسرک داشت سنگریزه به داخلش پرتاب میکرد !!!باد نابه کاری وزیدن گرفت وکلاه محترم رو باد برد وانداخت توی آب

وشنیده میشد صدای زجه ی پسر بچه ی سه ساله ای که فریاد میزد کلام،کلامو باد برد وبا سرعت رفت که خودش رو بندازه توی اون آب نسبتا عمیق شاید برای نجات کلاه وشاید هم برای همدردی

دراین هنگام مادر پسرک قاط زدندی،وجیغ زنان  وپسرکشان از لبه ی حوض به محوطه فرموندند: به جهنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم !!!!!!!گریه نداره که!!!!!!!خودتو میخوای به خاطر یه کلاه بی ارزش به کشتن بدی.

وپسرک شاکی شدندی وجیغ زدند که:

نگو به جهندم!!!!!!!جهندم حرف زشته

خلاصه که وابستگی پسر به کلاه قرمزش مادر را وادار به دراز کشیدن وآویزان شدن از پا نمود تا کلاه پسری نجات یابد.

وکسی چه میداند!!!!!اگر خاله ی پسرک پای مادر را نگرفته بود مادر یک شنای دلچسب درآن آب نه چندان تمیز مینمود وگرچنین میشد توفیق اجباری حاصل میشدندیخندهالبته درصورتی که از با مغز وارد آب شدن جان سالم به در میبرندندیخندونک

محلات 3

بعد راهی آبگرم شفا شدیم که خیلی از دنبه تمیزتر بود وقابلیت خنکتر کردن آب روهم داشت واینجا دیگه پسرک نتونسته بود فرار کنه وبابایی حسابی شسته بودش،صد البته دمای آب از آبگرم دنبه بیشتر بودچشمک

ادامه دارد......

 

 

 

 

پسندها (6)

نظرات (9)

مریم مامان دونه برفی
31 خرداد 93 9:44
سفرنامه جالبی بود . خوش باشید . یه سربیاید وب ما یه چیزی هست که باید ببینید .
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
واقعا جالب بود ممنون مارو بردید به اون روز قشنگ
سحرمامی آرتین
31 خرداد 93 9:47
آخ که خاله فدای این گلپسرنانازبشه.شیطون بلاچه عکسایی هم گرفته.خاله جون نمیگی جای شماخالی؟؟؟عزیزم مگه آدم توامامزاده باتبلت بازی میکنه؟بلا...عزیزدلم اون پروانه ای که تودستته خیلی خوشجله ها ولی بذارآزادباشه...راستی سمانه جون درمورداون نظرت من یکی که کاملاموافقم واقعامادرزناخیلی خیلی زحمت میکشن اصلاهمه دردسرهای دخترونوه وگاهی هم دومادبااونه.من یکی که ازهمین جادستت مامانمومیبوسم...سمانه جون انشاالله تمام لحظاتتون همی جوری خوب خوش باشه ولباتون همیشه بخننده.ببخشیدکامنتم طولانی شدمیبوسمتون.
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
خاله جون شما به من لطف دارید،چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است جاتون خالی بودنمیدونم!؟!؟!؟!؟ چشم خاله جون خیلی غصه خوردم خودمم ولی یک تجربه بود من هم دست مامان گلم رو برای اینکه تا حالا همه جوره همه جوره هوامونو داشته میبوسم ممنون که برامون وقت گذاشتی عزیزم،همچنین برای شما
محبوبه مامان الینا
2 تیر 93 8:52
ما بالخره نفهمیدیم عروس خوبه یا مادرشوهر یا مادر زن بقول شما هر زمان خودمون تو نقش هر کدوم بودیم همون خوبه ینی دوست دارم این پسر نازو بچلونم با اون شیرین زبونیهاش ماشاله خدا حفظش کنه
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
گزینه ی دوم صحیح میباشد ممنون خاله ی گل
مامان کیان کوچولو
4 تیر 93 1:15
ای جاااااااااااان چه فضای قشنگی و از همه بهتر چه عکسای زیبایی گرفتین ..
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
نظرلطفته سمیه ی زیبا بین
مامان پارسا
6 تیر 93 1:22
خاله جون خیلی دلم واست تنگ شده بود یه مدت نبودم می بینم که کچل شدی
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
دل به دل راه داره عزیزم،اونم چه کچلی!!!!!
نى نى عسلك
9 تیر 93 20:28
چه سفرنامه كامل وجالبى.مامانها چقدر خاطرخواه بچه هاشونن!بچه ها هم عشق مامانا رو مى فهمن!خوب كارى كردى كلاه رو نجات دادى!
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
فقط میخواست منو از اونجا آویزون کنه فعلا که معلوم نیست کجا انداخته کلاه بینوا رو که اثری ازش نیست
مامان مریم
16 تیر 93 16:00
عزيزم من رمزو ندارم
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
برات گذاشتم عزیزم
❤مامان محمد و ساقی❤
23 تیر 93 23:44
وای سمانه چه پست باحالی بود...کلی خندیدم سمانه من هم مادرشوهر میشم و هم مادرزن اگر مادرشوهر ساقی اذیتش کنه تلافیشو سر عروسم در میارماگر مادرزن محمد اذیتش کنه تلافیشو سر دامادم در میارم یه همچین ادم بدجنسی هستم به جهندم عکسها خیلی قشنگ بود...ایشالله همیشه خوش بگذره...دلم خواست مهلات رو ببینم
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
الهی همیشه بخندی عزیزم بهترین راه همینه حساب بی حساب میشی با دنیا چشمات زیبا میبینه مینا جون
سجاد
27 تیر 93 1:09
سلام . پیشاپیش شهادت امیر مومنان را تسلیت عرض می کنم . با پست های ویژه ماه رمضان آپم ... منتظر حضور گرم شما هستم .