شهربازی ایده آل
1393/08/26
سلام به روی ماه خوانندگان وب نازدونه
سلام به روی ماه جوجه پرطلای نازم که داره خاطراتشو مرور میکنه.
همراه دوستان نی نی وبلاگیمون رفتیم شهربازی وخوش گذروندیم.
عکسها درادامه مطلب منتظر نگاه مهربونتونه
بفرمایید ادامه مطلب
توی مسیر یه سری هم به پارک زدیم وکمی بازی کردی جوجه جونم
وقتی رسیدیم خاله سعیده وآرتین رسیده بودن وبعدشم بقیه ی دوستان کم کم اومدن،اینجا کلی آوا رو که خواب بود ناز ونوازش کردی
وشروع بازی وهیجان
گرمت شده بود منم لباستو عوض کردم تا راحت به بازیت برسی
یه مامانی که بچه ش حدودا اندازه ی آوا بود پسرش رو توی استخر به شما سپرد ورفت نشست ،شماهم خیلی قشنگ ازش مراقبت کردی
جای سوده جون وسعیده جونم توی این عکس خالیه
هاکی خیلی دوست داری وخیلی هم دوست داری که من همش گل بخورم وخودت اصلا گل نخوری!!وقتی گل خوردی جیغغغغ بنفشی زدی ومنم به مسئول اونجا گفتم دعوات کنه
تا یاد بگیری که برای برد باید تلاش کرد نه جیغ وداد.
وخداروشکر موثرهم بود
درحین راه رفتن زمین کمی خیس بود وخیلی مکم خوردی زمین وکلی گریه کردی ومسئل شهربازی دلجوییت کرد وگفت یه بازی انتخاب کنی وبهت جایزه بدن.
شماهم این بازی رو انتخاب کردی عروسک نازم.
آرتین وقندعسل ومهیار درحال مرتب کردن صندلی ها
فسقلی وروووووووجک اینجا محل عبوره آیا؟؟؟
چندوقتیه برخلاف گذشته خیلی به بچه های کوچکتر عشق میورزی ومردانه حمایت ومراقبتشون میکنی عزیزمانقدراین حست رو دوست دارم وبرام محترمه که نگو
اون روز بعد از شهربازی رفتیم پاساژ گردی وشما مدام به خدیجه جون مامان آوا تذکر میدادی که:
دست بچه رو ول نکن!!!این کوچولوئه میره گم میشه
ودرنهایت کمی عصبانی هم شدی ورو به من گفتی:
این خاله همش دست بچه شو ول میکنه ورفتی دست آوا رو گذاشتی تو دست مامانش وعملا برای خدیجه جون تو ضیح دادی که چطور دست آوا رو بگیره.
همه از این مهربونی وغیرتت لذت بردن ومصرانه به من پیشنهاد دادن که برات خواهر یا برادر بیارم.
قربون دستهای کوچولو ودل بزرگت برم ببین چطور دستت رو حفاظ آوا کردی
بهمم گفتی مامان سمانه دستمو گرفتم که آوا کوچولو از صندلی نیفته.
به امید گردشهای بیشتر ودوستیهای گرمتر