یک ماه پراز اتفاقات جدید
واکسن 2ماهگی:
درتاریخ1390/01/15ودر60روزگی ودرحالیکه5.400وزن داشتم وپسری58سانتی بودم بامامانی رفتیم درمانگاه وواکسن زدم وچون پسرفوقالعاده صبوری هستم خیلی کم گریه کردم.
اجرای یکی از آداب مسلمانی:
درتاریخ1390/01/31ودرساعت19توسط دکتر حسن نعیمیان ختنه شدم والبته خیلی گریه کردم ومامانم هم مثل همیشه پا به پای من گریه کردوبازم مامی وپدرجون وبابایی هم کلی برام دلسوزی کردن ،مامانی میگه من هرگز نباید این محبتهارو فراموش کنم وپیش به سوی منزل پدرجون تا همه در نگهداری من بسیج بشن.
خدایا کمکم کن از شدت درد نمیتونم بخوابم
برای چنددقیقه کوتاه به رسم قدیمیها دامن پوشیدم
2-3روزی گذشته ولی من همچنان درد دارم وهنوز از شر این رینگ پلاستیکی راحت نشدم.
خسته شدم ٦روزه درد دارم پس چرا خوب نمیشم
وبالاخره درتاریخ1390/02/07حدودای ساعت 13زخمم خوب شدوحلقه افتاد.خداروشکریکی از سخت ترین مراحل زندگی زمینی سپری شد.
مامان سمانه دیدی بی دلیل گریه کردی من درسته جثه ظریفی دارم ولی قوی هستم.
حالابیا دوتایی به اون روزا وگریه هامون بخندیم.
حالا دیگه خوب شدم ومیخوام بااین یاس قشنگ عکس یادگاری بگیرم
من برای اولین بار رفتم آموزشگاه مامی جونم وازمحیط اونجا لذت بردم وخوابیدم.
امروز مهمون داریم، مامانی داره منو آماده میکنه این بابایی هم مثل مامان خبرنگار شده ها........
اینجاهم دارم تمرین نشستن میکنم گرچه 3ماهگی خیلی زوده ولی من مرد کارای سختم.....
این لباس بهم میاد؟این لباس برای مامانم دوخته شده بوده وروی سیسمونیش بوده وای چه بامزه مامانم 27سال پیش اینقدری بوده والان!!!!!!!!!!!!!!!!!
خسته شدم ............نگیر...............نگیر مامانی.............چقدر عکس
مامان وبابام قراره منوببرن مسافرت،مامان میگه مسافرت یعنی بستن چمدان ورفتن موقت به شهر یا کشوردیگه.بابا میگه پسرم قراره برای اولین بار دریای خزر رو ببینی ولی من نمیدونم اینا که میگن چی هستن پس بهتره بریم تا ببینم ومتوجه شم.
21اردیبهشت90رفتیم انزلی عروسی عمو رضاوزن عمو زهراجون
اینم عکس یادگاری 3مرداز خاندان کمالی،این اولین عکسی که توی بغل داماد انداختم
روز بعداز عروسی چشمم به جمال زیبای دریای خزر روشن شد البته دیروز هم خیلی خسته شدم وهم خیلی از سروصدا ترسیدم وگریه کردم وامروز بیشتر دوست دارم بخوابم.
١٣٩٠/٠٢/٢٢دریای خزر شهر بندر انزلی
واینم استفاده از چند گل شقایق به عنوان باغ گل
واینم من و پسرعمه ارشد ومهربونم پوریا
ودر1390/02/23درمسیر بازگشت رفتیم جنگل ومن دریک تفکر عمیق روند سفر رو بررسی کردم.
آخه بابایی استفاده از حسن خلق نوزاد 3ماه و7روزه وهی عکس گرفتن درسته؟