بالاخره عکسهای اتاقم.........
سلام سلام صدتا سلام
با تاخیر فراوان اومدیم بگیم بعلهههههههههه ما از اوناش نیستیم که وعده بدیم ووفا نکنیم.بعد از اینکه طلسم سروسامان گرفتن کمددیواری معروف ومنحوس اتاق من به پایان رسید تازه اتاقم مزین شد به چی؟؟؟؟
به وسایل سیسمونیم که البته به دلیل کوچیکی اتاقم یه سریشون همچنان بسته بندین وبه دلیل کنجکاوی کودکانه من یه سری دیگشونم به گورستان اسباب بازیها نقل مکان کردن.
به دلیل اینکه مامی جون وپدرجونم دوست نداشتن عکس تکی از وسایل نگرفتیم ولی دور از چشمشون از بقایای وسایل عکس دسته جمعی گرفتیم.
اونایی که مامان یادشه برام مینویسه تا یادگاری بمونه ،یه سری دیگه اشم که توی عکسهام هستن دیگه.
از اونجایی که من نه شیشه وپستونک خوردم ونه شیرخشک یه سری وسایلم اعم از فلاکس وسرویس شیشه ام (wee)نوودست نخورده موندن تا به نوادگانم برسنتازه یه عالمه هم وسیله های جالب وبامزه توی این وسایل چینون توسط مامانی کشف شد که متاسفانه دیگه فرصت استفاده ازشون از دست رفته بود مثل زانو بند وپیش بند و...........اونا رو هم میدم به نوادگانماز پرده اتاق نینی گولوییمم عکس ندارم آخه بعد از زدن کمد دیواری کمی از پنجره پوشش داده شد وپرده باید عوض میشدوخلاصه منظورم اینه که درسته که مامانی به عهدش وفا کرد وبه درخواست خاله های وبلاگی عکسهامو گذاشت ولی کلکسیونش ناقصه وقبول نیست.
خوش آمدید
بالاخره بعد از دوسال این ایده خاله سارا که کتاب بده دست مورچه به حقیقت پیوست،ممنون خاله خلاق ومهربونم
این تابلوی خوشگل رو مامی جونم با دستان هنرمندش برام دوخته.
راستی بهتون گفته بودم مامی جونم آموزشگاه خیاطی وهنرهای دستی داره؟؟؟؟؟؟
اینم سرویس خوابم بعد از هزاران بار شستشو که البته جای قنداق فرنگیشم خالیه.
سمانه نوشت:
یادمه وقتی مامانم داشت میرفت برای خرید سیسمونی (به دلیل ویار نه ماهه همیشه همراهشون نمیرفتم)میگفتم مامان پتویی که براش خریدی دکمه داره دیگه ، قنداق فرنگی هم میشه دیگه قنداق فرنگی نخریااااااااااااا ولی مامانم مثل همیشه هیچی تو خرید کم نذاشت وبرام خرید وواقعا چقدر به دردم خورد وخیلییییییییی استفاده اش کردم مامانایی که نینیتون زمستونیه این نعمت رو از دست ندید.
این سماور ومسها که البته متعلقاتشون زیاده وتوی ویترینم جانشد از سیسمونی مامانم به سیسمونی من منتقل شده .
این آویز تختمم شکستم واین عکس برای روزهای اول عمرشه
این نینی ناز یه آبجی هم داشت که روز جشن قدمم شکست
این ساعت گوگولی هدیه دایی جانم برای یک سالگیمه
سه چرخه(عکس روزیه که افتتاحش کردم)
تاب (عکس روزیکه افتتاحش کردم)
کمددیواری شهره ی عالم
استیکرهایی که به کمک خاله سارای گل چسبونده شد
پرده ی جدید اتاقم
اون شی ء مچاله شده صورتی روی کمدم مبل بادیمه که سال 84که هنوز مامانم مجرد بود مامی جونم از مکه به نیت من ونینی خاله سارا برامون خریده.
نمای کلی
اون عروس خانمی که روی کمدمه جریان داره!!!!!
وقتی مامان سمانه هم قد وقواره این عروسک بوده مادرجونش از سوریه براش سوغاتی آورده بودتش ،موزیکال هستش وخیلییییییییییی زیبا شعر a-b-c-dمیخونه که مامی جون با سلیقه ام برای من تمیز نگهش داشته .وبا عشق ودستهای هنرمندش براش لباس عروس دوخته آخه لباس خودش دیگه کثیف شده بود
یه سری وسایلا مصرفی بودن مثل ست بهداشتی که همه جانسون بودن ولی هنوز 2تا از صابونهاشو دارم.سرویس حوله وکالسکه وکریر ولباسها وسرویس پلاستیک و...........که توی عکسهام هستن.چند دست لباس وشال وکلاه وکاپشن شلوارم هستن که هنوز اندازه ام نشدن وبهم بزرگن .از پدرجون ومامی جون مهربون وگلم که وسایلی به این خوشگلی برام خریدن بینهایت سپاسگذارم