نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

خانه بازی*2*

1392/3/30 12:52
910 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وعرض خوش آمد وتبریک به مناسبت صعود تیم ملی به جام جهانی برزیل

سه شنبه 1392/03/28

این بارهم به همراه دوتا از دوستان همسالم رفتیم خرید وخانه بازی که به دلیل اتمام مسابقه فوتبال خرید کنسل شد ولی خوشبختانه بازی برقرار بود.هورا

من خیلی به استخر توپ علاقه دارم واین سری به مابقی بازیها به چشم زنگ تفریح نگاه میکردم وبیشتر زمانم روکنار توپهای رنگ ووارنگ سپری کردم.قلب

این بازی خیلی هیجانات من رو تخلیه میکنههورا ،مدلهای مختلفی میپرم توی توپها وباشادی جیغ میزنم ومیخندمخنده وهمین صدای شادی من مامانم رو به عرش میبره ودرنتیجه به هردومون خوش میگذره.تشویق

خانه بازی*2*

یکی از مدلهای پریدنم این بود که خیلی دوستش داشتم ولی چون مامانی گفت خطرناکه براش جایگزین درنظر گرفتم.

1............2...............3

جیغ وخنده

و

و

و

 

خانه بازی*2*

یوهوووووووووووووووووووووووووووو

پریدم توی توپها

خانه بازی*2*

اینم مدل جایگزین

خانه بازی*2*

اگه تونستید من رو پیدا کنید؟؟؟

راهنماییتون میکنم

تو ی ارتفاع حدودنیم متری از سطح زمین دنبالم بگردید

(عسل -متین-محمدرهام)

خانه بازی*2*

ودر اینجا پرش من با پرتاب توپ عسل بانو تقارن زمانی پیدا کرد و........

خانه بازی*2*

سرم به شدت درد گرفت ومصداق واقعی این مثل شد:

بازی اشکنک داره،سرشکستنک داره

خانه بازی*2*

 

من ومتین درحال آمادگی برای پرش

خانه بازی

این منم

خانه بازی*2*

حالا کوشم؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!؟

خانه بازی*2*

مُنُهام کجایییییییییییییی؟؟؟؟؟

خانه بازی*2*

 

برم یه کم نگاشی بکشمقلب

خانه بازی*2*

داشتم عسلُ هُل میدادمقلب

خانه بازی*2*

اینجا داشتم میشَستم،سُل بُخُلَم

خانه بازی*2*

درحال تماشای سی دی خاله ستاره

خانه بازی*2*

به اصرارخودم رفتم توی جامپینگ بزرگه وقصد خروج هم نداشتم ولی مسئولش گفت محمدرهام بسه بیا برو اون یکی کم خطر تره خاله جون.ومن اومدم اینجا

بادیدن عکسم میگم:

یادته داشتی بپل بپل میکردی اونجا

خانه بازی*2*

وبازهم استخرتوپ ویک پرش جانانه

خانه بازی*2*

بعدم بابایی اومد دنبالمون ورفتیم خرید ،خریدی که باشورو شادی مردم برای برد ایران برکره وصعود به جام جهانی برزیل همراه شد.

خانه بازی*2*

مردم پرچم به دوش وپرچم به دست،شعر میخوندن ودست میزدن وشادی میکردن.

خانه بازی*2*

انگارراهپیمایی بودقلب

خانه بازی*2*

بعضیهاهم با ماشین راهپیمایی میکردن وشاد بودنتشویق

خانه بازی*2*

 

انشالله مردم ایران همیشه شاد وخندون وسلامت باشن.بای بای

 

پ ن:خاله شقایق چرانیومدید؟؟؟خیلی یادتون بودیم وجاتون واقعا خالی بود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

خاله الهام
30 خرداد 92 12:22
بيا خصوصي


به روی چشم
خاله الهام
30 خرداد 92 12:46
جيگر گل پسري رو كه اينقدر هيجان داره
عزيز دلم هميشه اينجوري بخند
واااي ماماني چقدر تعريف كردي كلي ذوقيدم مثل اين ها شدم برم تو خيابون خوشحالي كنم



مرسی خاله مهربونم

حقیقت رو گفتم عزیزدلم
محبوبه مامان الینا
30 خرداد 92 13:01
ای جان مهربونم چقدر مقتدرانه و با محبت عسل جونو کمک میکنه رو تاب
همیشه شاد باشی عزیزم
صعود به جام جهانی مبارک


آره خاله جون مامانمم میگه من با نینیها خیلی مهربون وخوش رفتارم،ممنون خاله گل

مامی سایان
30 خرداد 92 17:25
عزیز دلمممم حسابی بهت خوش گذشته ها گل پسر دوست داشتنی


بله خاله جونم جای سایان گل خالی بود
خاله الهام
30 خرداد 92 18:15
فداي مهربونيت خاله جون بچه از مامانش ياد ميگيره ديگه


خدانکنه خاله جون،شما به من وامانم لطف دارید
پارمیس(مامان درنیکا جون)
31 خرداد 92 9:42
منم تبریک میگم
عکس ها مثل همیشه زیبا که با حظور گل پسری زیباتر میشه


ممنون عزیزدلم
مامان کیان کوچولو
31 خرداد 92 11:16
سلام عزیزم
به به دوباره شادی و بازی و جیغ
آفرین به این بازی ها ی بامزه ای که بلدی
خصوصی



سلام عزیزم،مرسی خاله جونی
مريم مامان آريا
31 خرداد 92 17:56
خيلي عکسهاي جالبي گذاشتين
يه مدت بود نيومده بودم الان کلي کيف کردم
اميدوارم مردم ايران هميشه شاد باشن
ببوس مرصاد جون منو


ممنون عزیزم،انشالله
مرصاد!!!!!چشم عزیزم شما هم آریا جونو ببوس
مريم مامان نيكان
1 تیر 92 12:26
چقدر همه چي پر شر و هيجان بود هم بازي محمد رهام عزيز كه خيلي زيبا به تصوير كشيده شده بود و هم شور و هياهوي مردم هميشه به شادي


ممنون از محبتت عزیزم،انشالله
سارا مامان راستین جون
2 تیر 92 13:51
عزیزم همیشه به گشت و گذار مثل اینکه خیلی خیلی بهت خوش گذشته راستی اونروز به ما هم خیلی خوش گذشت ولی راستین با اون همه سرو صدا خواب بود و من هم


اااااااای جانم لابد خیلی خسته بوده بوسش گلپسرنازت رو
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
2 تیر 92 14:04
الهی قربون تو گل خوشگلم... ببخشید نشد ک بیام... یهو یهو انقدر سرم شلوغ شد... اصلا یه وضعیتی شد...
یهو فهمیدیم ی جشن در پیش داریم اونم با فاصله 1 هفته........
خیلی کار دارم....
قربونت برم حتما 1 روز داداشی رو میارم باهات بازی کنه...
برو خصوصی


حیف شد اشکال نداره توی فرصتهای بعدی همیدیگه رو میبینیم،به سلامتی انشالله به همه کارهات میرسی عزیزم
خاله الهام
2 تیر 92 18:38
مــــــــــــهـدیـــــــا
کعبــــــــــــــه شـــد از تــــــــــابِ تــــو بـــــــی تــــــــــاب
بــتــــــــــــــــــــــــــــاب !

عزيزم عيد نيمه شعبان مبارك


ممنون گلم عید شماهم مبارک
مامانی درسا
3 تیر 92 2:51
الهی عزیزم همیشه خوش باشین عیدتون هم مبارک


ممنون گلم،عیدشماهم مبارک
مامان محمد و ساقی
4 تیر 92 19:17
عجب کیفی کردی محمد رهام جون
ای جان سرش درد گرفت
عجب شلوغی شده بود تهران
ایشالله همیشه شادی برای همه باشه


آره مینا جون غلغله بود،طرف شما خبری نبود؟؟؟؟؟؟؟
انشالله
ღ مونا مامان امیرسام ღ
5 تیر 92 2:19
قربووونت برم که داری از ته دل میخندی
واقعا دوستم نی نیهامون بخندند ما هم از شادیشون خوشحالیم
افرین منهام کوچولو که نگاشی میکشی.
امیرسام من هم بالاخره به صرافت افتاده و ی کوچولو برا نقاشی وقت میذاره
بووووووس برای دوست جونم و منهام جووون


خدانکنه خاله گل
بله دقیقا
باریکلا امیرسام جون از طرف من ببوسش دوست عزیزم
مامان سانلی
9 تیر 92 15:28
قربونت برم با اون قیافت که پر از هیجان و خوشحالیه........
کیف کردم با تک تک عکسهات


یک دنیا مهربونی تقدیم خاله گلم وعروسک نازش