شهربازی
شهربازی سلام،روزخوش
1392/06/24دوشنبه
دیدار با فرشته های بهمنی ومامانهای نازشون
اونم توی یه محیط عالی به اسم شهربازی
من-کسرا-علی
ادامه پراز عکس وهیجانه
من ورایان با یار شفیقمون جناب توپ بازی کردیم
پرتشون کردیم توی این قسمت !!آخه ما کوچولوییم ونمیتونیم بندازیم توی سبد
بعد ناگهان من به فکر فوتبال افتادم
وتوپ رو انداختمو حالا شوت نکن کی شوت کن!!!!!!
من پا به توپ به سمت خط حمله ومامان به دنبال من برای دریبل توپ وگذاشتنش سرجاش
درحال تماشای دوستمون علی آقا
بعد من ناگهان تصمیم گرفتم برم بالای این دستگاه وبرم از اون انتها تو پها رو بیارم تا بازی کنیم
که مامانم مزاحمم شد
وبغلم کرد
بعد با این شازده پسر سوار کالسکه شاهزاده ها شدیم وبه سرزمین رویاها سفرکردیم
وپروااااااااااااااااااااااااااااااااز
وشلیک
وهیجان
یکی از بهترین بازیها برای من این بود و4بار سوار شدم خیلی بهم خوش گذشت
داریم به سمت ارتفاع 100000پایی اوج میگیریم
بیا مامانی........بیا ببین
بیا ببین داره آتیششون میگیره هبا پیماها رووووووووووو
این عکسو که دیدم به مامانم گفتم:
مامان سمانه لطفا عسکو ئوشن کن ببینیم هبا پیماها آتیش میگیرن
من به فیلمم میگم عکس خخخخخخخخ
واستخرتوپ محبوبم
هرچی مامانم تلاش کرد من این حرکت رو یاد نگیرم نشد که نشد!!!
امان از گروه همسالان!
تازه خودمم مربی کسرا شده بودم وداشتم بهش آموزش میدادم.
با علی توپها رو مینداختیم توی این دستگاهه واز پرتابشون به اسمون لذتی میبردیم وصف ناپذیر
توپا رو از این سولاخه میذالم اینجا،بعدش میگه دوم..........دوم.............دوم..........میپره بالا بعدشم میفته زمین
بعدش توپ نائنجی میذائم
بذارکمکت میکنم!!!
ببین اینجوئی بیا بالا
نظاره به کسرا وتحلیل اینکه خوب یاد گرفته یا نه؟؟؟
یه بار دیگه منو ببین !!!!
آخرشم کسرا موفق نشد تا بالا بیاد فکر کنم یه جای آموزشم ایراد داشت
حالا بپر بپر
من وعلی درحال پریدن
پیش به سوی بازی بعدی
آخجون ماشین بازی
من میخوام برم سوار اون ماشینه بشم که ماشین تبلکمو داره!!(روی اون ماشین مذکور عکس مک کویین بود)
آخجون فلماندَگی(فَلماندَگی=لانندَگی=رانندگی)
انقدر با عجله وسرعت پریدم پایین وسوار قایق شدم که زانوم کمی زخمی شد.
وبازهم هواپیمای عزیزم
بیا دیگه مامانی...........بیا ببین دائم برنده میشم
من فسقلیم ؟؟یا این دستگاهه خیلی بزرگه؟؟
زنبور میگه:
ویززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز
ای زنبول طلایی نیش میزنی بلایی
پاشو پاشو بهاله گل واشده دوباله
شاد ودلشاد باشید
خدا یار ونگهدارتون
نمیدونم چرا بچه ها عاشق برعکس بالا رفتن از سرسره ند
هرچند ما خودمون هم که کوچیک بودیم اینطوری بیشتر بهمون کیف میداد
خیییییییلی بامزه بود...
