تولد دسته جمعی فرشته های سه ساله
با سلام
امسالم مثله سالهای پیش من وتعدادی از دوستهای بهمنیم یه جشن مشترک گرفتیم جشنی که برای سومین سال حضور 22تا گل برگزار میشد.
گلهای بهمنی عبارتند از
1-رایان 2-ایلیا 3-محمدامین 4-امیرطاها 5-مایا 6-باران 7-باران بهاری 8-کسرا
9-آراد 10-رها 11-علی 12-تینا 13-آوینا 14-آوینا 15-آروین 16-آروین
17-پارسا 18-متین 19-سام 20-ارشان 21-هانا 22-خودم
تولدامسالمون کمی زودتر از موعد گرفته شد.
درتاریخ 1392/10/26پنجشنبه ساعت 12تا 3 بعدازظهر
بفرمایید ادامه مطلب
اولش شاد وشنگول وبا کلی ذوق وارد هپی هووس شدم وشروع به بازی کردم ولی متاسفانه مورد بداخلاقی ونامهربونی یکی از دوستهام قرارگرفتم وکلی گریه کردم وناراحت شدم.تا آخر مجلسم اوضاع روحیم روبه راه نشد وهمش بهانه گرفتم ومامانم رو اذیت کردم.
مامانم عاشق این عکسمه
وهمینطور عاشق این(2سال پیش)
سال اول خیلی کوچولو بودم ونمیتونستم کیفیت شعله های این شمعها رو بررسی کنم!!
یادش بخیر
اون سال باباها هم حضور داشتن وامسال جای خالیشون حس میشدبابایی گلم جات خیلی خالی بود،من ومامان کلی یادت کردیم
اگر از شمعها به عنوان مقیاس استفاده کنیدمطمئنم میگید:
هزارهزار ماشالله
سپس
پذیرایی شدیم
تینا ومن
کمی غمگنانه از دست رها(همون دوست مذکور)غصه خوردیم
عکس دسته جمعی گرفتیم
ردیف بالا ازراست:آراد،محمدامین،هانا
ردیف پایین ازراست:سام،خودم،آوینا،متین،علی،پارسا
من وآوینا
ردیف بالا ازراست:باران،آوینا
ردیف وسط ازراست:باران بهاری،مایا،رونیا(مهمون مجلس بود واز ما کوچیکتره)آوینا ،متین
ردیف پایین از راست:ایلیا،خودم،کسرا که کامل نیفتاده
حسابی حباب بازی کردیم وکیف کردیم.
تمام دستها به دنبال حبابها
زنده باد کودکی
نوازش حباب
وبادکنک بازی
یه فیگوردلبرانه برای مادر
ترکیب حباب بازی وبادکنک بازی
یک نگاه مادرکُشانه
وبا صدای گرم عمو رضا(بابای رایان که عمو موسیقی مجلسمون بود)تک تک بالای سن رفتیم وشمع سه سالگیمون رو فووووووووووت کردیم.
وعکس یادگاری
مامان دلش میخواست یه عکس مقیاس گونه دیگه با همون فیگوری که یکسالگی داشتم بگیره که به دلیل بی حوصلگی من این امر میسر نشد ولی بدم نشد.
اینم عکس مذکوری که درجشن گروهی یکسالگیمون گرفته بودیم
واین هم گیفت مجلسمون که کتاب کاکی کنجکاو بود ومن خیلی خیلی دوستش دارم وروزی چند بار به کمک مامان مرورش میکنم
اون نینی نهفته درعکس سرکارخانم ترنم بهاری خواهر باران جون هستن که فقط یکماهشونه وخیلی کوشمولوئن،ایشون مهمون افتخاری جشنمون بودن.
مامان نوشت:
عروسک نازم وهمه فرشته کوچولوهای بهمنی الهی همیشه زنده باشین ومسیر موفقیت کامیابی هرروز براتون هموارتر از دیروز باشه.خدای بزرگ هیچوقت دستتون رو رها نکنه ولحظه ای به حال خودتون وانگذارتتون.
دوستتون دارم عروسکهای مهربون
عاشقتم پسرشیرین زبونم
خدا یارو نگهدارتون