سالروز یکی شدن
1393/05/31
یادش بخیر
هشت سال از پیوند آسمونیمون گذشت
به مناسبت این روز عزیز کیک باقلوا پختم و قرار بود بریم آتلیه ولی روز قبل یه مسئله ای پیش اومد ومامان وبابا ناراحت شدن وحس آتلیه رفتنشونو از دست دادن البته بعدش پشیمون شدن،چون آدمهای اطراف نباید بتونن روزهای قشنگ مارو خراب کنن که البته بار اولشون هم نبود،بگذریم بیخیال!!!!!!
تو خونه عکس گرفتیم وشادی کردیم
اینم کیک خوشمزه مون
بعد از انجام مراسم سالروز عقدمون تصمیم گرفتیم مامی جون وپدرجون رو شگفت زده کنیم آخه یکم شهریور سالگرد ازدواجشونه.
به همین مناسبت من سمبوسه وپیراشکی گوشت درست کردم وبه خاله ساراهم مسئولیت شمع ومیوه وتنقلات رو واگذار کردم ورفتیم پارک
پدرجون ومامی جون فکر میکردن جشن برای ماست ووقتی شمع سی ویک رو روی کیک دیدن کلی سورپرایز شدن وجاتون خالی شب خیلی خوبی بود وخیلی بهمون خوش گذشت.
درپست بعدی عکسهای بله برون وعقدمون رو برات به صورت رمزدار میذارم فرشته ی مهربونم