چیپسگر

1394/02/18

دیگه به چیتگر نمیگی چیپسگر،کلا دامنه ی لغاتی که اشتباه تلفظشون میکردی خیلی کم بود ولی همونم داره محدود تر میشه واین هم یک نشانه ی دیگر از تکاملت،شکر خدایی که لذت دیدن بزرگ شدن ورشد فرزند نصیبم کرد.

کلی خاک بازی کردی والبته منم درحد بضاعت همراهیت کردم.

بعدش ناهار خوردیم وبعد از ناهار یه خانواده اومدن نزدیکمون که دوتا دختر بزرگترازشما داشتن،ازمن اجازه گرفتی ورفتی سمتشون تاباهاشون دوست بشی ولی اونا درکمال خودخواهی وسایلات رو گرفتن ودوتایی مشغول بازی شدن وبه شما گفتن پسرها بازی نیستن وتو باید تنهایی بازی کنی.

خیلی غصه خوردم ،از اینکه انقدر مظلومی ازاینکه نمیتونی حق خودت رو بگیری،انقدر اون بچه ها بلا بودن که بعد از نیم ساعت که گفتم محمدرهام وسایلاتو جمع کن میخوایم بریم.یکیشون گفت :نه !!ماداریم بازی میکنیم نباید برید.

میخواستم بزنم لهش کنمبچه ی مستبد بی ادب

بعد که بغلت کردم وگفتم مامانجون چرا شما بازی نکردی با یک غصه ای گفتی:

اونا منو دوست نداشتن ،ازمن خوششون نیومد گفتن تو پسری!

کلی دلداریت دادم وبرات توضیح دادم که باید بهشون میگفتی اگه من نباید با شما بازی کنم پس شماهم حق بازی با وسایل من رو ندارین.

دوست ندارم قلدر وبی ادب باشی وبه کسی آزار برسونی ولی دوست دارم قوی باشی ونذاری بهت ظلم بشه.