نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

پشت وپناهمون 33 ساله شد

1394/04/06 بالاخره شنبه ی موعود رسید وعشق جاویدم 33 ساله شد. صبح شنبه باهم رفتیم سوپرمارکت تا خامه بخریم برای گاناش روی کیک که دیدم شما رفتی ویه کیک عروسکی آوردی دادی تا من حساب کنم. بعد از ورودمون به خونه رفتم برات شیر اوردم تا کیک مورد علاقه ت رو بخوری ولی شما گفتی: نه!!!!!!! من اینو خریدم بذاریم روی کیک بابایی وبادکنک بدیم دستش تا بابایی از دیدن کیکش شاد بشه،لذت ببره. واینگونه دیزاین کیک امروز به دستان شما رقم خورد.     دنیا یعنی لبخندهردوی شما،برایم بمانید وبخندید عزیزانم ...
10 مرداد 1394

تولد بابایی

1394/04/04 افطاری رفتیم خونه ی مامانبزرگت اینا واز قضا همه هم اونجا بودن شب که میخواستیم برگردیم کلی گریه وزاری کردی که بمونیم ماهم موندیم. خیلی هم خوش گذشت وتا صبح هم با زنعمو ودخترا حرف زدیم وشما هم تا پنج صبح بیدار بودی آخرم به زور گذاشتمت روپام وبا بدبختی خوابوندمت. اونم چه خوابی؟؟؟!!!!!!!تا کوچکترین صدایی میومد میپریدی ومیگفتی : بچه ها بیدار شدن؟؟ بریم بازی؟؟ خیلی دلم برای تنهاییت میسوزه،از شادیت شاد میشم ولی از این حالت آشوبی که دردرونت با دیدن بچه ها هویدا میشه غمگین میشم. خب بگذریم دغدغه ها ومادرانه های من انتها نداره!!!!!!! جمعه پنجم تیر شد وبه پسشنهاد اطرافیان رفتم کیک بخر...
16 تير 1394

تولد خاله سارا وپدرجون

اول تیر تولد خاله سارا بود که چون روزه بود نرفتیم خونه شون ولی حریفش نشدیم ودوم تیر که تولد پدرجون بود رفتیم خونشون وبرای جفتشون تولد گرفتیم. درضمن اصلا حال نداشتم بریم آب پاشونک به امید آب پاشونک بعدی تولد بدون شرح:     برای هردومولود بهترینها رو از خدای بزرگ خواستاریم. ...
16 تير 1394

53ماه عاشقی

1394/04/15   از اون روز طلایی پنج دهه گذشته ومن هرروز عاشقتراز قبل عاشق تویی که با تو  مادر شدم،بینهایت دوستت دارم فرشته ی قلبم،میستایمت به پاس قدردانی از خدایی که تنها لایق پرستش وستایش است.   توی این عکس نه روزه بودی دلبرکم به امید روزی که درنهایت سلامتی نتونی 9 های سنت رو بشمری.     آرام جانم 53 ماهه شدنت مبارک. ...
16 تير 1394