مراسمات خواب وشعر خوانی
سلام پسرک رویایی من
میدونی چرا بهت مگم رویایی؟؟؟؟؟؟؟
چون همیشه آرزو داشتم بچم چشم وابرو مشکی وشیرین زبون باشه ،تصورمم از چهره ات همینیه که هستی والبته توی خوابم دیده بودمت جریان خوابهای مامانی وصحتشم وقتی بزرگ شی متوجه میشی.
این شعرا رو با هم همخونی میکنیم ماه من،قسمتهایی که قرمز شده رو خودت میخونی زندگیم
البته اگرحسشو نداشته باشی وقتی میگم مامانی شعر بخوننیم میگی :نه نخون
اگرم بگم اشکال نداره پسر نازم پس مامان برات میخونه،میای میگی مامان سمانه نخون دیده(نخون دیگه)
ومنم میگم :به روی چشمام
توپ سفیدم .....گشنگ وناسی
بیاتاباهم بریم ......بییم بازی
بازی چه خوبه.........!!!!!!!!!!!!بانینیها توپ باسی کُنم(پسرم خودش شاعره)
بازی میکنیم............یه دونه توپ گِلگِلی
گِل گِل میخویه تو وَزِش(اینجا هم صلاح دیده واژه زمین رو حذف کنه)
یک ودووسه و............چاءُپنجِش
یه روزی یه آقا...........خَگوشه
رسید به بچه............موشه
موشه پرید..............توسویاخ
خرگوشه گفت........آآآآآآآخ
وایسا وایسا.........کایِت دارم
من خرگوشی.......بی آزایَم
اینو تا همینجاش یادت دادم عزیزدلم.
یه توپ دارم ...........گِگِلی
سرخ وسفید ..........آبی
میزنم زمین.............هبا مییه
نمیدونی تا ............کُجا مییه
من این توپو............نداشتم
مشقامو خوب.........نداشتم.........نِبِشتم
بابام بهم..............جایزه داد
یه توپ گِلگِلی داد
انقدر آخرشو با هیجان وقشنگ میخونی که دلم برات غش میره تازه بعدشم با هم دست میزنیم واگه من یادم بره بگم سریع میگی آفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــییین
الههی فدات شم یکی یه دونه ام،چراغ خونه ام از وقتی از شیر گرفتمت شبها بهانه میگیری ومیگی روی پا ،تکون بده عملی هم نشونم میدی،چطوری؟؟؟؟سریع بالشتتو میذاری روی پاتو تکون میدی وبهم میگی:اینجویی لالا.یعنی بذارمت روی پام تا بخوابی ولی چون این پروسه داشت برات عادت میشد وپاهای منم داشت داغوون میشد.با یه مشاور کودک صحبت کردم وگفت :باید دل به دلت بدم وباهات کنار بیام چون حق داری وبرای وابستگی به شیرمه که بهانه میگیری خلاصه کلی مراسم بازیهای کم هیجان وشعر خوانی داریم تا بالاخره با مصیبت ومراسمات فراوان لالا میکنی.
الان جدیدا" ازم میخوای تا در آخر این مراسم برات لالایی همیشگیمونو بخوونم.
اینم لالایی که از دلم برمیاد وبرات میخونمش
لالالالاگلم لالا پسرخوشگلم لالا
لالالالابخواب مادر لالالالا عزیزمن
لالاجونم،لالاعمرم لالامونس ،لالاهمدم
لالاعشقم،لالاجونم لالاعمرم بخواب مادر
لالازیبا،لالاشهلا لالازیبا،لالامهلا
لالامهرو،لالاخوشرو لالاگلخو،لالاخوشبو
لالا ای همدم مادر لالا ای مونس مادر
لالادلسوز من لالا لالاغمسوز من لالا
تقریبا همینا رو هی تکرار میکنم وبوسه بارونت میکنم تا خوابت ببره ،البته حس استقلالت بینظیره ودوست نداری تو آغوش بخوابی وبه محض اینکه چشمات سنگین میشه میغلتی ومیری سرجات البته این عادتت جدید نیست و خیلی وقته این سبک خواب رو داری حتی وقتی با میمی هم به خواب میرفتی،خلاصه که میمیرم برات نازدونه ام.