نوستالژی بیست ویک خرداد
تمام ناتمام من با تو تمام میشود
شاعر بینام و نشان صاحب نام میشود
تمام من به نام تو شعر دوباره میشود
بند سکوت کهنهام چهارپاره میشود
تمام نه، تمام نه که جام ناتمام لبریختهام
تمام نه، تمام نه که ناتمامی از تو آویختهام
تمام ناتمام من با تو تمام میشود
شاعر بینام و نشان صاحب نام میشود
از تو بر این ترانهها نور ستاره میچکد
براین بلند بیصدا غزل دوباره میچکد
براین بلند بیصدا غزل دوباره میچکد
تمام ناتمامِ من ،ماه تابانم،میدونی نقطه ی تمام ناتمام ِ مادرانه های من تا قبل از مدرسه ت چی بود؟؟
اینکه توروازخودم جدا کنم وتوی اتاق خودت بخوابونم،از لحظه ای که اومدی هر سه تامون توی اتاق ما وروی تخت ما میخوابیدیم
تا
روز بیست ویک خردادکه داره توی خونمون به یک نوستالژی زیبا تبدیل میشه،روزبیست ویکم خرداد89 بود که آزمایش دادم وفهمیدم اومدی توی دلم وبیست ویکم خرداد93هم به خواست ومیل خودت از آغوشم یا به عبارت خودمونی ورِ دلم جدا شدی وتوی تختت خوابیدی وکاملا مستقل شدی.
از نظر روانشناس ها کودک تا سه سالگی باید کنار مادربخوابه وانرژی ومهرهای مادری رو که به صورت سیگنالهای مثبت به سمتش گسیل میشه دریافت کنه،ولی ازاونجایی که تو توی تمام مراحل جدایی (شیر وپوشک)منو خیلی اذیت کردی،همش این پروسه رو عب مینداختم وازش فرار میکردم.
تا اینکه تو ماهکم منو شگفت زده کردی وبسار بسیار منطقی با این قضیه برخورد کردی واین بار من،منِ مادر منی که سه دهه از عمرم گذشته بهانه ی توی سه ساله رو میگرفتم.
آخ که چقدر جات توی اتاقمون خالی بود محمدم،سه سال وسه ماه حرم نفسهات صورتمو نوازش میکرد،سه سال وسه ماه با ضربات ناگهانی پات توی سروکله وشکمم از خواب میپریدم،سه سال وسه ماه بوی بهشت توی بینی م بود تا صبح.
ولی چه میشد کرد؟؟؟فرشته ی کوچک ما کم کم بزرگ میشود.
چه دلگیر بود این جدایی !!!!چیزی شبیه جدایی از شیرخوارگی
محمدرهامم،عزیزکم امیدوارم همه ی مراحل زندگیت رو به همین راحتی پشت سر بگذاری.
اینم عکسی که از اولین دقایق مستقل خوابیدنت ازت گرفتم
اینم شب خوابیه که خیلی دوستش داری وخاله سارا برای اینکه تشویق بشی توی اتاق خودت بخوابی ماهها پیش برات خریده بود واون شب افتتاحش کردیم.