کافه خلاقیت
سلام به روی ماهتون
وقتتون بخیروخوشی
1392/09/09شنبه
پسرخوشگل ونازم شما به ماشینهای پایی که به کمک وتوان پاهای کوچولوت حرکت میکنن خیلی علاقه مندی،بیشتر زمانت رو با سوار شدن رو این لوکو موتیو که به طرززیبایی پارکش کردی گذروندی.وقتی بهت پیشنهاد بازی میدادم میگفتی :
عزیزم صبر کن ماشینمو پارک کنم
فدای عزیزم گفتنت بشم عزیزززززززززززززززززززززززززززززززدلم
قربون پسر چشم گردلیم برم الهی
جانِ مادر این تخت یه کم،فقط وفقط یه کم برات کوچیک نیست؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
قربون شوتینگت برم من که یکی از مهیجترین تفریحاتت همین پرت کردن انواع واقسام اسباب بازیهاس،توپ آبیه حاصل این هنر وعلاقه مندیته که داره توی آسمون میرقصه
به قول خودت:
داری توی توپها شنا میکنی
سلــــــــــــــــــــــــــــــــام،بفرمایید داخل
هزاربار توسط این نردبان رفتی طبقه دوم این خونه واومدی پایین،خیلی این وضعیت رو دوست داشتی
نفس من ،کانتر این خونه به محکمی کانتر خونه ی خودمون نیستااااااااااا
متین،محمدرهام،عسل
سه فرشته ی بهمنی که درحال حاضر آخرین روزهای سه سالگیشون رو سپری میکنن
خوشگل مامان وتست اسباب بازیهای دخملونه
تمرکزت منو کشته،موسیقیدان کوچکم،دراین هیاهوی کودکانه چه مینوازی عشقکم؟؟؟
روزخوبی بود،درنهایت محمدرهام بساط نخودچی وکشمش رو باز کرد ودوتا دوست مهربون پیداکرد که مثله خودش عاشق کشمش بودن ولی با سخاوت خوراکیش رو با دوستای گلش تقسیم کرد.
فدای پسر دست ودلبازم بشم که انقدر با عطفت ومهربونه
ودرآخر یک جمله زیبا از عمر مادر
مامانی،من لدفا(لطفا)خیــــــــــــــــــــــــــــــلی دوست دارم
منم خیـــــــــــــــــــــــــــــــــلی دوست دارم عروسک بی همتای من
خدا نگهدار