نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

اسفندانه

1393/2/7 12:46
635 بازدید
اشتراک گذاری

درود

با یه کم تاخیر میخوام وروجکیهای عروسکم درمراسم خونه تکونی ویاری رساندنهای بی پایانش رو به ثبت برسونم.

واینگونه سپری کردیم روزهای پایانی سال مار را

چهارشنبه 30بهمن 92از اتاق گلپسر مراسم خونه تکونی آغاز شد.

عروسکم وعروسکاش

اسفندانه

بفرمایید ادامه مطلب

 

عروسک مامان کلی از دیدن همه اسباب بازیهاش وسط خونه ذوق کرد وعروسکاش رو با احساس بغل میگرفت ومیگفت:

آآآآآآآآآآآآخـــــــــــــــــــی شماها کجا بودید؟؟عاشقتون شدم!!صبر کنید الان همتون رو بغل میکنم

 

اسفندانه

 

اسفندانه

 فسقلی تو هم بیا بغلم

اسفندانه

 

اسفندانه

 ومتقابلا از من عکس میگرفت شیرینم

اسفندانه

 بعد که از بغل گرفتن همزمان همشون ناامید شد تصمیم گرفت همه رو توی یه خط بچینه،بعد از اتمام بازی به مامانی کمک کرد وهمه عروسکها رو شستیم.

اسفندانه

دراولین روزاز آخرین ماه سال ویترین عروسک رو تکوندیم وپسرکم کلی از پیدا کردن این شیطونک ذوق کرد وباهاش کلی سرگرم شد.

اسفندانه

 توپ گردلی به جای چشم گردلی

اسفندانه

 اینم جنگل مجازی ِرهام ساز

اسفندانه

 وعکس با صاحب اثر

اسفندانه

 کلی هم از نوازندگی لذت برد وبرای مامانش با ملودی میخوند:

حالا بشور وبساب،حالا بشور وبساب

اسفندانه

 ورسیدیم به جمعه واسباب کشی کلیه وسایل فسقلی خونمون وتمیز کردن دیوارهای اتاقش

اسفندانه

 عروسکم اصرار داشت توی ویترین بشینه واصرار اصرار که درشم باید بسته باشه،ولی چون خیلی منطقی وباهوشه توجیه شد که این کار خطرناکه.

اسفندانه

 تو خوردنی ترین وویترینی ترین عروسک دنیایی عروسکــــــــــــــــــم

اسفندانه

 18اسفند 92 وکشف استعداد ژیمناستیک درفرشته ی سه ساله ی خونمون

درراستای همین کشف بردمت کلاس ژیمناستیک که البته استقبال نکردی وبه توصیه مربی چند ماه بعد دوباره میبرمت چون هم کلاس خیلییییییییییی شلوغ بود وهم چون ژیمناستیک خیلی چربی سوزه تشخیص دادن که الان شروعش برات زوده عزیزم.

اسفندانه

 وروجکی که از دیدن خودش توی آینه لذت میبره

اسفندانه

 شب با آقای پدر رفتید آرایشگاه ودرمسیر برگشت با وجود خستگی وخواب آلودگی با ذوق فراوان یه فایتر ویه ماهی گلی خریده بودی.ماهی گلی توی عید مرد ولی هنوز درخدمت فایتر جون هستیم.واز اینکه هرروز بهش غذا میدی لذت میبری فرشته ی من

اسفندانه

 

امسال اولین باری بود که خونه تکونیم رو زود شروع کردم ومیتونم به جرات بگم از هرسالم دیرتر تموم شد،یه کم بیحالی حاصل از رژیمم دخیل بود ویه کمم بازیگوش تر شدن عروسکم.

یه دوروزی هم انقدر از دست کارگرم حرص خورده بودم مریض شدم وافتادم،همون کارگر همیشگی خودم بود ولی خیلی خیلی پررو شده بود ویه روز برام کارکرد اندازه یک هفته برام کار اضافه کرد.بماند جریانش خیلی مفصله

دلتان دریایی،عمرتون رویایی

بدرود

پسندها (1)

نظرات (5)

: •●مامانِ آینده یه فسقِـلی●•
7 اردیبهشت 93 22:47
مثه همیشه لذت بردم... _____♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥______________________ ___♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥___________________ __♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥........____ ۝۝۝۝۝_____ __♥♥♥♥-...-♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥.._۝۝۝۝۝۝۝۝۝۝_____ __♥♥♥---------♥♥♥♥♥♥♥♥♥.۝۝۝۝۝۝۝۝۝۝۝____ __♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥......۝۝۝۝۝۝۝۝۝۝___ ___♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥.۝۝۝۝۝۝۝۝۝۝۝____ ____♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥.۝۝۝۝۝۝۝۝۝۝۝_____ ______♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥.۝۝۝۝۝۝۝۝۝۝_____ ________♥♥♥♥♥♥♥♥♥.۝۝۝۝۝۝۝۝۝_____ __________♥♥♥♥♥♥.۝۝۝۝۝۝۝۝_____ ____________♥♥♥.۝۝۝۝۝۝۝____ _____________♥.۝۝۝۝۝۝._____ _____________♥.۝۝۝۝_________ _____________۝۝۝______________
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
ممنون عزیزدلم
مامان کیان کوچولو
9 اردیبهشت 93 1:18
سمانه جون معلومه که چقدر از بهم ریختگی خونه ذوق زده شده از چشمای خوشملش معلومه .... عزیزم ... آخه چقدر ما مامانای بیچاره باید کار کنیم ... ؟؟؟ حال حال اون موقع مامانا مونو میفهمم ... روزاتون از همیشه قشنگ تر باشه عزیزم ...
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
همونو بگو !نمیدونم والا این کارهاهم که تمومی ندارهممنونم برای شما هم همچنین
مامان مریم
11 اردیبهشت 93 7:42
سلام سمانه جان.بله متاسفانه هيچ آهنگي تو وبلاگن پخش نميشهمحمدرهام هزار ماشالله بزرگ و مثل هميشه خوتستني تر شده. زنده باشيد
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
سلام عزیزم،جدی؟؟نمیدونم چرا اینطوریه؟؟ فدات شم ممنون از نظر پرمهرت
ღمونا مامان امیرسام ღ
14 اردیبهشت 93 1:22
واه واه کارگرها که نگو .والا ما کارگر اوناییم بخدا. میدونی گلم چرا دیرتر تموم شد چون شما هرچی جمع میکردی دوباره محمدرهام میاورد و میریخت وسط و میرفت و شما دوباره کار تکراری.درست نمیگم؟ ای جان رفته تو ویترین خیلی خوبه که بازی میکنه.امیرسام حتی یک دقیقه هم تنها برای خودش نیست و حسابی کلافه ام میکنه
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
آخ گفتی،والا به خدا ما کارگراوناییم ههههه دقیقا منا،انگیزه م رو ازدست داده بودم محمدرهام وقتی از لحاظ عاطفی ارضا بشه وخودمم یه کم باهاش بازی کنم دیگه خودش با اسباب بازیهاش مشغول میشه
❤مامان محمد و ساقی❤
25 خرداد 93 22:02
سلام سمانه ی عزیزم خوبی خوشی دفعه قبل که اومدم وبت داشتم همین پست رو میخوندم که ساقی با دیدن عروسکهای محمد رهام منو از جام بلند کرد و مشغول شد با وب شماو دیگهنزاشت بشینم و الان که اومدم دیدم 4 صفحه دیگه پست گزاشتیخسته نباشی خواهر جان
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
سلام به روی ماهتون قربونش برمفدات هنوزم کلی ننوشته دارم مینا