عیدانه
دوشنبه 1393/01/11
درود
چون قرارنبود عید امسال مثله چندسال اخیر،بریم سفر بابایی بهم گفت:
عزیزم یه لیست آماده کن تا با پسرمون بریم تهرانگردی کنیم.
منم دست به کار شدم وگفتم واقعا حیفه آدم نسلها زاده ی یه شهری باشه وهنوز دیدنیهاشو کامل ندیده باشه،اصلا یه جورایی تنبلی محسوب میشه.البته تا بوده همین بوده،اونایی که مشهدن اونطوری که ما فکر کنیم هرروز نمیرن حرم،یا مثلا شمالیها هرروز نمیرن کناردریا.انگار زیباییهای اطرافمون برامون به روزمرگی تبدیل میشن واین خیلی بده.بگذریم!!!!
خلاصه که اون لیست من نه شروع شد ونه پایان یافت،توی عید دچار بی برنامگی شدیم ونتونستیم بریم بگردیم فقط یه روز که من به اتفاق شما وبابابایی رفتیم شرکت بعد از اینکه کارم تموم شد باهم رفتیم پارک ساعی،اونم چون سرراهمون بود
اینم یکی از عکسهای اون روز بسیارعالی،مابقیشم درادامه منتظر نگاه مهربان شماست.
بفرمایید ادامه مطلب
مامان فدات شه ،فدای نگات شه
لاک پشت سواری
محمدرهام درحال جمله ی هیجانی:
بدوییم بریم اونجااااااا
غنچه ی لباتو قربان
دردانه ی دل ما
عروسک مامانشه
پیش به سوی قرقاول
نازی عزیزم
فیگورت رو بگردم پسرک یک متری ِخودم
تماشایی بسی دقیق
قهرمان سه ساله،برفرازشیردریایی
خانم یا آقای طوطی ِبسیار بداخلاق که با خلق تنگش باعث شادی جماعتی شد.
این پرنده ی زیبا که گویی با خانواده قهر نموده بودن ودرکنج قفس درغار تنهایی خود فرورفته بودند،توسط پسرک یک متری من از عالم غم واندوه بیرون جهیدند وبسی عصبی شدند.
محمدرهامم برای جلب نظر این پرنده آروم زد به قفس،که پرنده از فاز تنهایی خودش جدا شد جیغ زد:
ئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
خلاصه که جمع بازدیدکنندگان خوششون اومد ومحمدرهام هی حرکتش رو تکرار کرد وپرنده هم بعد از هرضربه جیغ زنان میگفت:
ئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
خلاصه با اینکه اخلاقی نبود ولی کلی خندیدیم
پسرکم درحال ارتکاب جرم
وای چقدراین گرگه وحشتناکه
عکس خانوادگی درپایان یک روز کاری وگردشی
ممنون از همراهیتون
بدرود