نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

عیدانه

1393/2/9 15:32
480 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه 1393/01/11

درود

چون قرارنبود عید امسال مثله چندسال اخیر،بریم سفر بابایی بهم گفت:

عزیزم یه لیست آماده کن تا با پسرمون بریم تهرانگردی کنیم.

منم دست به کار شدم وگفتم واقعا حیفه آدم نسلها زاده ی یه شهری باشه وهنوز دیدنیهاشو کامل ندیده باشه،اصلا یه جورایی تنبلی محسوب میشه.البته تا بوده همین بوده،اونایی که مشهدن اونطوری که ما فکر کنیم هرروز نمیرن حرم،یا مثلا شمالیها هرروز نمیرن کناردریا.انگار زیباییهای اطرافمون برامون به روزمرگی تبدیل میشن واین خیلی بده.بگذریم!!!!

خلاصه که اون لیست من نه شروع شد ونه پایان یافت،توی عید دچار بی برنامگی شدیم ونتونستیم بریم بگردیم فقط یه روز که من به اتفاق شما وبابابایی رفتیم شرکت بعد از اینکه کارم تموم شد باهم رفتیم پارک ساعی،اونم چون سرراهمون بودنیشخند

اینم یکی از عکسهای اون روز بسیارعالی،مابقیشم درادامه منتظر نگاه مهربان شماست.

ساعی

بفرمایید ادامه مطلب

مامان فدات شه ،فدای نگات شه

ساعی

لاک پشت سواریبغل

ساعی

محمدرهام درحال جمله ی هیجانی:

بدوییم بریم اونجااااااازبان

ساعی

غنچه ی لباتو قربانبوس

ساعی

دردانه ی دل مامحبت

ساعی

عروسک مامانشهمحبت

ساعی

پیش به سوی قرقاولآرام

ساعی

نازی عزیزمچشمک

ساعی

 

ساعی

فیگورت رو بگردم پسرک یک متری ِخودمبوس

ساعی

 

ساعی

تماشایی بسی دقیقمحبت

ساعی

قهرمان سه ساله،برفرازشیردریاییبوس

ساعی

 

ساعی

 

ساعی

 

ساعی

 

ساعی

 

ساعی

خانم یا آقای طوطی ِبسیار بداخلاق که با خلق تنگش باعث شادی جماعتی شد.

این پرنده ی زیبا که گویی با خانواده قهر نموده بودن ودرکنج قفس درغار تنهایی خود فرورفته بودند،توسط پسرک یک متری من از عالم غم واندوه بیرون جهیدند وبسی عصبی شدند.

محمدرهامم برای جلب نظر این پرنده آروم زد به قفس،که پرنده از فاز تنهایی خودش جدا شد جیغ زد:

ئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــهعصبانی

خلاصه که جمع بازدیدکنندگان خوششون اومد ومحمدرهام هی حرکتش رو تکرار کرد وپرنده هم بعد از هرضربه جیغ زنان میگفت:

ئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــهعصبانی

خلاصه با اینکه اخلاقی نبود ولی کلی خندیدیمقه قهه

ساعی

پسرکم درحال ارتکاب جرم خندونک

ساعی

 

ساعی

 

ساعی

وای  چقدراین گرگه وحشتناکه زبان

ساعی

 

ساعی

عکس خانوادگی درپایان یک روز کاری وگردشیبوس

ساعی

ممنون از همراهیتون

بدرود

پسندها (2)

نظرات (4)

مامان کیان کوچولو
10 اردیبهشت 93 1:30
عزیزم مثل همیشه یک خانواده 20 و عالی ... چقدر مهربووونی توی این عکستونه ......
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
لطف داری عزیزم
❀ مامان سمانه ❀
13 اردیبهشت 93 2:07
سلاااام به سمانه جون دوست خوبم سال نوتون با تاخیر زیاد مبارکامیدورام سالی پر از خوبی و خوشی براتون باشه. واااای چقدر دلم براتون تنگ شده بودخوشحال شدم از دیدن دوست خوبم و خانواده مهربونش انشالا همیشه در کنار هم شاد و سرحال باشید.
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
سلام دوست همنام وخوبم خوش اومدی ممنون گلمفدای مهربونیت همچنین شما عزیزم
ღمونا مامان امیرسام ღ
14 اردیبهشت 93 1:16
چه جالب ما هم هرسال قرار میذاریم کل تهران رو بگردیم اما هرسال دریغ از پارسال امسال که خدایی خیلی زود تموم شد تعطیلات اخی جریان طوطیه خیلی بامزه بود خخخ من فکر کردم کانگوروهه گرگ که این شکلی نیست.مسئولین توجیه نشدن انگار
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
پاسخ
دقیقا ما پارسالم همین قرار رو گذاشتیم ونشد که نشدبه نظرمنم امسال خیلییییی زود تموم شد مردم از دستت منا جون،بس که خندیدم بیا یه روز بریم توجیهشون کنیم
✿✿✿ الهه مامان روشا جون✿✿✿
26 اردیبهشت 93 0:45
آهان لیستتون از این لیست سیاهابوده که همه مون هی مینویسیمو برنامه ریزی میکنیم ولی فرصتش پیش نمیاد عملیش کنیم همیشه به گردش و تفریح.