43ماه با*لوبیا*

سلام گل نازم

سلام غنچه ی زیبا

سلام پسته وفندق

سلام آجیل مامان

سلام لوبــیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

اولین بار که رفتم سونو گرافی شش هفته بود که توی دلم خونه کرده بودی،یادش بخیر که نه!!به تشخیص اشتباه خانم دکتر طلاچیان چی به سر من اومد؟!؟!؟!؟

من بهش گفتم دلم درد میکنه اونم نسخه پیچید که احتمال زیاد حاملگی خارج رحمه!!!!!!!!به همین راحتی

خاله سارا اون زمان دانشجو بود وامتحان داشت با زور با خودم بردمش وسه سااااعت توی سونو گرافی غرب تهران منتظر نشستیم تا بالاخره نوبتمون شد ورفتیم داخل وخانم دکتر حاذق ومهربون گفت همه چیز روبه راهه وساک حاملگی سالمه ودقیقا سرجای خودش قرار داره وبه من گفت که اصلا اصلا نگران نباشم ولی گفت سن جنین هشت هفته س باید ضربان قلب داشته باشه ولی نداره، درصورتیکه من خودم محاسبه ی دقیقش رو داشتم ومطمئن بودم که شش هفته س وقتی بهشون گفتم،گفت پس احتمالا نی نی درشتهوگفت برو ده روز دیگه بیا.

با وجود اطمینانم بازم توی اون ده روز مردم وزنده شدم ولی بعدش با شنیدن صدای تالاپ تولوپ قلبت ده سال جوون شدم.

اینا رو گفتم که بگم:

وقتی تصویر سونو گرافی رو دیدیم خاله سارا گفت:

بچه اینه؟؟؟؟

این که اندازه ی لوبیاس

واز اون به بعد تا زمانیکه اسمت انتخاب شد لوبیا خطابت میکرد.

یه جمله ای هم داشت که همیشه اول صحبتهاش میگفت:

سلام لوبیای خاله،صدای منو میشنوی؟؟من خاله تم

حالا تو لوبیای چشم بلبلی من 105سانته شدی(هزارماشالله)و43ماهه،انگارهمین دیروز بود لوبیا خطاب میشدی،پسرک هشتادسانتی،دلبرک یه مرتی(یک متری) وحالا عروسک 105سانتی

برای ماهگردت کیک غذای شیطان درست کردم

غذای شیطان یه کیک شکلاتی ناب وخوشمزه ست که شیطون هی گولت میزنه که بیخیال کالریش شی وهی تند تند بذاریش گوشه ی لپت

بریم ادامه

یه نمای نزدیکتر

با دیدن عکسش مست میشم !

من عاااااااااااشق شکلاتم به به

پسرک 43ماهه ی ما

نوردو دیده به کجا مینگری؟؟

دلبرکم

عروسکم

فووووووووووووووووت میکند شمع 43ماهگیش را

هوراااااااااااااااااااااااااااا

وبازهم بِدَم جانکم،شمع شرمنده ی حرم نفس توست ،بکوبش دَرهم

وبخند وبنگر برلب خندان منی که زِخندیدن تو بیمارم

به تمنای نگاهت سوگند

ازنسیم دَم تو من که ندیدم خوشتر!!!

وبزن بربدنت از دل این کیک لذیذ

وببُر پیکر غم اندودش

اندکی محکتر جانِ دلم

به توان پدرت تکیه کن وپیش برو

برو تا قله ی قاف تقدیر

من فدای لب ولوچه ی شکلات اندودت

به همین شادی وزیبایی وتندرستی به استقبال فرداها برو خورشیدکم وتشعشعات نورانیت را بتابان بردل مراحل زندگیت وبدرخش مثله خورشید وبتاب مثله ماه که برای من وپدرت یک کهکشان ارزشمندی

پشت صحنه:

نمونه بارز باد به غبغب انداختن ولی از نوع باد به بینی انداختن

از این بیشتر نمیشه یه بینی رو باز کرد

اینم نیمرخش

وعروسکی که به اصرار مادر بازوروجبرلبخندمیزند

وکنترل کیفیت

خدابه همراهتون