یه دونه پسر با دوتا 4
سلام به روی ماهتون
به چشمای سیاه ورنگارنگتون
درماههای پایانی سه سالگی به استقبال عدد چهاررفتیم،پسر ماه ِمادر 44ماهه شد ودوتا شمع 4رو فووووووووت کرد تا آماده ی فووووت کردن شمع چهارمین سالروز میلاد مبارکش باشه.
پیرو این پست وبرای تصلی دل خودم وفرشته کوچولوم براش کیک ماهی درست کردم،محمدرهام نازم تو خوبی ،تو ماهی ولی هرکی بگه دنیای مادرانه وکودکانه ی خودش وفرزندش فقط عشق وخوبی وشعفه حتما دروغ گفته.تو عزیزی ،تربیتت عزیزتر
اینکه با گریه واصرار چیزی طلب کنی اصلا عجیب نیست واقتضای سنته ولی عادت کردن به این قضیه خیلی بده وخوشحالم که از اون روز ملکه ی ذهنت شده که با گریه به خواسته ت هرگز نخواهی رسید.
این کیک ماهی مامان پزتقدیم به تویی که شاه ماهی ِ اقیانوس قلبمی
انقدراین کیک بزرگ بود که توی هیچ ظرف کریستالم جا نشد ومنم ابتکار به خرج دادم وگذاشتمش توی این سینی قدیمی که جزو کلکسیون عتیقه جاتم ازش نگهداری میکنم.
باشد تا به یادگار بماند
جشن 44ماهگی وپشت صحنه درادامه منتظر دیدگان پرمهر شماست
ماه 44ماهه ی من
ژستهای عروسکی از یه پسر ملوسکی
محمدرهام نوشت:
مامانی عاشقتم که برام کیک ماهی پزیدی
مامانی کیکم عالیه عاااااالی
خیلی خوشحالم کردی،من خیلی این کیکمو دوسش دارم
چون عاشق کیک ماهی شدم خیلی کم سر عکس گرفتن اذیت کردم وعکسهای خوشگلی گرفتم.
چرا فقط یه دونه ش خاموش شد؟؟
دوباره دوباره
یکیش فایده نداره
بازم فوووووووووت
خداحافظ 44ماهگی
مامانی کافیه
دیگه ازم عسک نگیر
بعد رفتیم خونه ی مامی جونم وماهگردمو جشن گرفتیم
یه عکس سه نفره
بفرمایید کیک ماهی خوشمزه
من چشم ولب ماهی رو انتخاب کردم
به به چه خوشمزه ست
خاله سارا رقیب خوراکی من محسوب میشه ،یعنی نصف خوراکی های روزانه مو با حس رقابت با خاله م میخورم.
مامانم تا میخواد یه چیزی بهم بده ومن مخالفت میکنم سریع میگه :ببرم بدم سارا بخوره
منم فورا میگم:
نه نه!!!هرگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــز!!خودم همشو میخورم
توی این عکسم داشتم به خاله میگفتم:
ببین من دارم لبشو میخورم،هرگزم به شما نمیدم!!
بماند که خودمم نخوردم وگفتم:
مامانی من اینو نمیخورم،این لُژ لبیه(رُژ لب)
پشت صحنه:
خنده ی الکی با چاشنی ذوق فراوون
میخوام کیک ماهی بخورم قوی بشم،بزرگ بشم،قدم بلند بشه
وروجکی
ممنون که درجشن 44ماهه شدنم شرکت کردین،خدا یارونگهدارتون
بدرود