مهمونی
1393/10/12
درهفتمین سالروز حنابندون مامان وبابا دعوت شدیم خونه ی عمو مصطفی،دوست بابایی
با مامانی برای دوستام هدیه خریدیم وکوکی های رنگی رنگی درست کردیم وشاد ومشتاق رفتیم خونه شون.
فاطمه جون ومطهره که معرف حضور هستن ،اون فسقلی هم آریسا خانومه دختر عمو حمید که من اون روز باهاش آشنا شدم.
خاله مینا خیلی زحمت کشیده بودن وبه ما خیلی خوش گذشت،بعد رفتیم خونه ی مامانبزرگم وراه باز وبسته کردن لوردراپه رو کشف کردم
تادرودی دیگر بدرود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی