نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

دومین محرم زمینی شدنم

1391/10/4 0:12
977 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ودرود فراوان بر حسین (ع) واهل بیت ویاران با وفایش

سلام بر رقیه سه ساله وعلی اصغر شیرخواره

 

 

امسال هم مثل پارسال همایش شیرخوارگان در مصلی تهران برگزار شد ومن ومامان وبابا ومامی جونم در این مراسم شرکت کردیم .البته من امسال مثل سال گذشته از این مراسم باشکوه عکس ندارم چون اول مشغول شیطنت وبازی بودم وبعدش با وجود اینکه خودم برای اولین بار از ساعت 5/30صبح بیدار بودم  با تلاش زیاد مامان ومامی جون خوابیدم.

مامانم میگه:حتما پسرم میدونه که امروز قراره توی عزاداری سالار شهیدان ونوگلش شرکت کنه که به این زودی بیدار شده ،آخه میدونید من سابقه در دیر خوابیدن دارم ولی در زود بیدار شدن نه!!!!!!!!!!!!!!!

این عکس برای مراسم پارساله که ششم آذر برگزار شد.

یا مسیح حسین ادرکنی

محرم

وسوم آذر امسال

محرم

بعد از چند دقیقه سربند ولباس سبز رو از تنم در آوردم و مشغول بازی وگردش شدم.

محرم

بقیه عکسهام همه درحالت راه رفتن ودویدنه.

واما روز عاشورا که با پنجم آذر مصادف شده بود.

به رسم هر ساله توی محلمون نماز ظهر به جماعت برگزار شد که البته مامانم از ترس اینکه من بلند شم واز کنارش برم وتوی شلوغی گم بشم از این نماز با شکوه بی نصیب موند.

محرم

اینجا نماز درحال اقامه بود ومن ومامان در حال بازی

محرم

پریدن روی این درپوش فلزی خیلی کیف میداد چون صدای بلندی ازش درمیومد.

من:مامایـــــــــــــــــــــــــی

مامان:جان دلم

من:میپریدم بالا ومیگفتم گوبــــــــــــــــــــــــــــــــــــس(صدایی شبیه صدای درپوش)

محرم

خب دیگه گوبس بازی کافیه،برم از اون درخت خمیده برم بالا

محرم

بعد از خوردن کمی بیسکوییت با کمک مامانی از درخت رفتم بالا ونشستم .این عکس بالای درخت ازم گرفته شده.

محرم

مامان نوشت:قربون چشمای ناز ونگاه معصومت

محرم

 رکعت آخر نمازه ودیگه باید کم کم حرکت کنیم بریم به سمت محل برگزاری تعزیه

محرم

من بر فراز دستان پرمهر عمو مرتضی(همسر خاله سارا)

محرم

 

محرم

من در آغوش نو جوانی در لباس اهل بیت امام حسین

محرم

جوجوی مامان در حال تماشای جوجوهای نشسته بر ماکت جنازه ابا عبد الله

محرم

این اقا پسره که عکس منو خراب کرده به هیچ عنوان قصد نداشت از جاش حرکت کنه.

محرم

یه جوجوی دیگه!!!!!!!!مامایی........شیه؟؟؟؟؟

مامان:گهواره نمادین حضرت علی اصغر

محرم

 

محرم

من وکجاوه حضرت عباس

محرم

وبازهم بر فراز دستان عمو جون

بابایی رفته بود عزاداری وپیش ما نبود وزحمت بغل کردن من گردن عمو افتاده بود.ممنونم عمو جون

محرم

بعد از اتمام تعزیه مسجد صاحب الزمان به سمت تعزیه هییت منتظران مهدی رفتیم که انصافا نمایش بسیار قشنگی اجرا کردن ودل همه بینندگان رو کباب کردن وهمه رو به عصر عاشورا وسرزمین کربلا ببردن که مامانی به سختی فیلمبرداری کرده ومیخواد برام بذاره توی همین پست تا وقتی بزرگ شدم ببینم.

محرم

محرم

مامایـــــــــی.........آتیـــــــــــــش!!!!!!!!!!!!!

محرم

اینجا هم گودال قتلگاه بعد از پایان نمایشه که به منزلگاه گریه دشمنان نمادین امام حسین تبدیل شده

محرم

اینجا هم محل شمع گذاشتن در شام غریبانه

محرم

یک عکس هنری در شام غریبان

محرم

بر فراز دستان پرمهر بابایی

محرم

من سوار بر ماکت ذوالجناح

محرم

اینم عکس پارسالم با ذوالجناح

محرم

این ماکت هم گوشه یکی از ایستگاههای صلواتی درست شده بود که بسیار زیبا بود.

محرم

 

محرم

من درحال گفتن :بابایـــــــــــــــــــی ........دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

محرم

عزاداریهای همتون قبول درگاه حق

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)