آش نذری
25فروردین با شهادت حضرات زهرا تقارن پیدا کرده بود ومامی جونم به رسم هرساله دیگ اش نذری رو برپا کرد.
البته من امسال خیلی کمک کردم ویه جورایی مراسم نذری روی انگشتهای من میچرخید
لطفا"تعجب نکنید !!!!!!میدونم سر آشپز 92سانتی تو عمرتون ندید،ولی من موفقیتم رو با مخترع صندلی شریک میشم چون اگه ایشون نبودن من هرگز توی این قدوقواره آشپزقدروقدرتمندی نمیشدم.
باید خیلی مراقب باشم آشمون ته نگیره!!!!!!
دایی جان پس این نمک چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمکش خوب بود دو سه پنس کافیه،فکر کنم خوب شده باشه
خواهش میکنم با عکاسیهای مکرر منو شرمنده نکنید،اجرهمگی با خانم فاطمه الزهرا،من که کاری نکردم
مامی جون بیزحمت یه کوچولو بریزید من بچِشَم.
غلظتش که خوبه،رشته هاشم که ظاهرا"پخته
بعععععععععله حدسم درست بود کاملا پخته وجا افتاده
خب نوبتی هم که باشه نوبت توپها(نخودها)ومابقی حبوباته که تست بشن
ای بابا انگار زیادی تستشون کردم دیگه هیچ توپی تو آشم نیست!!!!!
حالا وقتشه که از پدرجونم خواهش کنم کمی توپ توی بشقابم بریزه
شرمنده اگه حالتون بدشد،قاشق برای کار به این مهمی کفایت نمیکرد ومن باید از حس لامسه ام برای بررسی کمی وکیفی این آش استفاده میکردم،میدونم همتون میگید عجب صبری داره این مامان سمانه، آخه هر کس میبینتش همینو میگه ولی مامان من جلوی هیچ اکتشافی رو نمیگیره مگر خطر ناک باشه.با اجازه ما بریم نظافت ویک حمام اساسی
تا دیدار بعدی بدرود