✿دایی جان تبلکت مبالک✿
پنجشنبه 1392/03/09تولد یه دونه دایی مهربونم بود،دایی 24سالگی رو فوووووووووووت کرد ووارد بیست وپنجمین سال زندگی درخشانش شد.
دایی الان تقریبا یک متر از من بلندتره ولی قبلا ها مثل من فسقلی بوده ،چند تا عکس از قلقلیهای دایی وخاله سارا که 20روز دیگه تولدشه میذاریم ببینید.دایی جان وخاله سارا 11ماه تفاوت سنی دارن یعنی یه جورایی دوقلو محسوب میشن
ببخشید اگه بی کیفیتن آخه مامانم از روی عکس ،مجدادا عکس گرفته
دایی جان وخاله سارا
شاید براتون سوال پیش بیاد چرا من به داییم میگم دایی جان؟؟؟؟؟؟
کسی اینو به من یاد نداده ومن خودم همه رو مرکب صدا میزنم مثلا":
مامان سمانه،بابا عییضا،مامان شان جان که همون مامی جون +جان،دایی جان،خاله ساآ که بعد از کلی تغییرات اسمش این شده اولش هایی بود بعد شد دادا وبعدسادا وحالا هم کاله ساآ وبعضی وقتها هم خاله ساآ
کیک تولد مامان ساز ویژه دایی که به قول بابایی مامان باید روش مینوشت دایی جان تبلکت مبالک که کامل از زبون من باشه
،صبح تا ازخواب بیدار شدم مامان شماره دایی رو گرفت ومن سریع بهش گفتم:
دایی جان تبلکت مبالک
ودایی حسابی مسرور شد
اینجا به دایی گفتم:
دایی زود باش لباستو بپوش میخواد عسک بگیره
ومامان درعمل انجام شده قرار گرفت واین عکسها رو ازم گرفت
اینجا با تلاش فراوان داشتم به خاله سارا ثابت میکردم که تولد منه،خاله همش با شوخی میگفت پاشو بسه دیگه ،تولد دایی جانه
منم با جدیت داد میزدم :تبلک خودمــــــــــــــــــه
آخجوووووووووووون دایی جان اومد
من ودایی جان
بنده خدا دایی یه عکس تکی از جشن 24سالگیش نداره من درهمه مراحل همراهیش کردم.
با هم شمع فوووووت کردیم
با هم کیک بریدیم ،البته من بریدم یا بهتره بگم شرحه شرحه اش کردم
واینجا که من دارم شکلات سنگی ها رو درو میکنم مامان از فرصت استفاده کرد واین نعمت رو که دایی کیک تولد 24سالگیش رو خودش ببره نصیبش کرد
دایی جان گل ونمونه ویه دونه ام ان شالله همیشه بهترین وبالاترین باشی وبه همه آرزوهای قشنگ زندگیت برسی
خیلیییییی خیلیییییییییییی دوست دارم