28&29
سلام به روی ماهتون خیلی خیلی خوش اومدین
شنبه 1390/03/11تولد مامان سمانه بود واز وقتی خاله سارای مهربونم بهم این موضوع رو گفت :چندین بار دستامو دور گردن مامانم حلقه کردم وگفتم :
مامان سمانه عاشگــــــــــــــــم،تبلکت مبالک
{مامان سمانه عاشقتم،تولدت مبارک}
مامانم هم حسابی منو میچلوند،غروب شد وبابایی با یک کیک معنا دار وشام خوشمزه اومد خونه وبزم شبانگاهیمون آغاز شد.
مامانم 29ساله شد ،مبارکش باشه
اینم کیک مذکور،معرفی میکنم:
جوجویی که تاج سرشه مامانمه(سمانه سلطان)،اون قارچه ناز وفسقلی منم(محمدرهام،شاهزاده ی زیبا)اون جوجوی با اُبهتم باباییه(سلطان علیرضا خان،سلطان بزرگ منزل ما)
بعد از تفسیر بابایی من همش با خنده میگفتم :
این گاچه مُنُهامه(این قارچه محمدرهامه)
اینگَد بامزه اس،مَنُهام بامزه اس(انقدربامزه اس،محمدرهام بامزه اس)
والبته با خرده های شمع که درنوشته ها به نحوه حضورشون پی خواهید برد ،بنده یه تزیین مختصر دیگه هم به کیک اضافه کردم ملاحظه بفرمایید
بعد از انجام مراسمات تولد مامانی ،دیدم مامانی توی آشپزخونه با چاقو افتاده به جون شمعها وبالای سرش یه عالمه ایده وعبارات مختلف دارن میچرخن،بعد اومد وجای شمعها رو کمی عوض کرد وبا شمعها یه عبارت جبری روی کیک نوشت،اگه تونستید حدس بزنید؟؟؟؟؟؟؟؟
چون نماد بابایی جلوی**منفی**رو گرفته راهنماییتون میکنم:
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟=یک_سن مامانی
حالا حدس بزنید لطفا
بسیارساده اس کمی فکر کنید!!!!!
خب دیگه با گذاشتن این عکس خیلییییییی راهنماییتون کردم ،پاسخ این عبارت جبری به من مربوط میشه
این چیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه؟؟؟
دوده
دود یعنی اینکه من بیست ونه منهای یک رو فووووووووووووت کردم
بله درسته من تا 4روز دیگه 28ماهه میشم وامشب با مامانم شریکی یه جشن به یاد موندنی گرفتیم.
حتما"شنیدید میگن معما چو حل گشت ،آسان شودوحالا که معادله حل شد وآسان شد شما رو به دیدن مشروح جشن دعوت میکنم.
به زبان مادری شیفته:
دستان مادری برای روشن نمودن شعله عشق در مرواریدهای غلتان دیدگان محبوبش
ودمیدن تازیانه ی نفسهای محبوب بر شعله های لرزان
ومیپاشد از هم بطنهای قلب مادری که میمرد برای لبخندهای محبوبش
به چه میخندی ای آرام جانم؟؟؟؟
به لحن مادری که درمقابلت از تو هم کودکتراست؟؟؟؟؟؟؟
درچه فکری کودکم؟؟
لحن پراز شیطنتم را می اندیشی؟بازهم میگویم تا بخندی:
چــــــــــــــــــــــــــرا اینها خاموش نمیشن؟؟؟؟؟
این جمله ی ناچیز بهای زیباترین لبخند خداست که بر لبان خوشرنگ تو نقش میبندد
بزن جانِ مادر،بزن بردل این شعله ها آن دمِ مسیحاییت را
مبارکت باد این روز واین ساعتها،ومبارکم باد که تو با آمدنت هرثانیه از عمرم را مبارک کردی ،بیا در آغوشم ای روح وروانم
بیاروحِ مادر،بیا که قلبم دارد خالی میشود از آرامش تپشهای قلبت
ببر کیک سالروز وماهگردمان را تا با دستان پرمهرت سرنوشت شادیهایمان با هم عجین شود
دستان کوچکت را در دستان پرمهرخدا مینَهم ودر شب میلادم بزرگترین آرزویم این است که هرگز به حال خودرهایت نکند همه ی داروندارم
پ ن 1:از همسرم وخانواده ی مهربونم مخصوصا پدر ومادرگلم برای اینکه روز میلادم رو هرسال بهتر از سال قبل گرامی میدارند بسیار سپاسگذارم.
پ ن 2:از همه ی دوستان واقوامم که این روز رو فراموش نمیکنن وبا تبریکاتشون شرمنده ام میکنن یک دنیا ممنونم.
پ ن 3:مینای عزیزم به عشق توبرای گلم لباس سبزخریدم وتنش کردم.