نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

باغ ِ بَش

1392/7/16 0:26
999 بازدید
اشتراک گذاری

به نام ایزد یکتا

سلام به همه

1392/07/12جمعه

از اولین باری که رفتم باغ وحش شش ماهی میگذشت وهنوزم خاطراتش رو برای همه تعریف میکردم مثلن میگفتم:

یادته شُت ُمُغ چقدر بزگ بود؟؟

یادته آهو رو نازکردم؟؟

یادته شیرچقدر خطناک بود؟؟

تا مامانمم میگفت به نظرت کجا بریم گردش؟؟میگفتم باغ بش(باغ وحش)

خلاصه جمعه 1392/07/12راهی باغ وحش ارم شدیم وتجدید خاطره کردیم.البته دیدنیهای جدیدی هم بود مثلا یه پلنگ ویه یوزپلنگ،دوتا فیل،پنج تا بچه شیر،یه دونه شتردوکوهان ،یه خرس شیری رنگ ومهدحیوانات.

با دیدن عکس این خرس مهربون گفتم:

یادته خسه چقد ناخوناش دئاز بود؟؟؟(یادته خرسه ناخنهاش چقدردراز بود)یادته ناخوناشو نگئفته بود؟؟(یادته ناخنهاشو نگرفته بود)

بعد که مامانی تو ضیح داد که علت درازی ناخنهاش اینه که بتونه شکارشو بگیره وبرام مثال زد گفتم :نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه خسه ماهیها رو نمیخوره ،میخواد نازشون کنه

مامان سمانه:

باشه مامان قربون قلب مهربونت برهقلب

zoo

 

ادامه درادامه

 

هنر عکاسی باباعلیرضا جونمقلب

اول عکسهاس صاحبخانگان بی ادعا

جناب آقای میش

 

zoo

آقا یا خانوم خرسه تازه وارد

zoo

عزیزکم شُتُ مُغ

zoo

 

zoo

میمون میشکیه

من خیلی از این میمون میشکیه خوشم اومد چون کارای یامزه میکرد،ازمردم چیپس ومیوه میگرفت ومیخورد یه آقایی بهش آب معدنی داد دربشو با دندوناش بازکرد وخورد ومنو شگفت زده کرد ومن همش میگفتم:

مامانی دیدی چطوری بطری رو گئفت،درشو بازکرد قل قل آب خورد؟؟

zoo

فیل کوچولو هایی که خیلی بزرگ بودن وتازه به باغ وحش ارم اومدن

zoo

خخخخخخخخخخخ بازم اینا

zoo

 

zoo

 

zoo

 

zoo

من درحال گفتن این جمله بودم که بابایی عکس گرفته ازمون:

ببین سوسمائارو پریدن توآب!!

zoo

شترهای دوکوهان

zoo

بازهم بر شانه های پدرگلم

zoo

خب رسیدیم به قسمت هیجان انگیزگردشمون

مهد حیوانات

یه محوطه کوچیک رو اختصاص داده بودن به یه سری حیوانات اهلی وخونگی وبچه ها اونجا اجازه داشتن به اون حیوونا دست بزنن وباهاشون دوست بشن وبازی کنن.

درسته که حیوونای حیوونی خیلی اذیت میشدن واز دست بچه ها اسایش نداشتن ولی خیلی مفید بود تا ما بتونیم توی زندگی مدرن امروزی از نزدیک یه سری حیوونا رو لمس کنیم وباهاشون ارتباط برقرار کنیم.

توی این مهد من خرگوش واردک ومرغ وخروس ولاک پشت رو از نزدیک دیدم .

zoo

 

zoo

اولش یه کم مراعات کردم واز دور نگاهشون کردم.

zoo

ولی بعد کم کم باهاشون دوست شدم وشدم آقا ناظمشون

zoo

این نقطه هم حیاط مدرسه درنظرگرفته شد یعنی جایی که خرگوشها باید منظم ومرتب وایمستادن.

zoo

البته برای خرگوشهای میشکی مکان دیگه ای درنظر گرفتم.

به تحلیل مامانم من خرگوشها رو به چشم ماشین ویا پازل میدیدمشون

چرا ماشین؟؟چون دقیقا مثل ماشینام مرتب وبه خط میچیدمشون

چرا پازل؟؟چون همشکلها وهمرنگها رو کنارهم میچیدم

zoo

درحال گفتن:

اینو ببین!!چه بامزه اس

zoo

بیا خرگوشی ،بیا بریم مامان سمانه نازت کنهقلب

zoo

 

zoo

دراین تصویریک خرگوش نازنین موجود بود ولی الان نیست

یعنی لحظاتی قبل از ثبت این عکس دردنیای دیجیتال ،خرگوش مربوطه توسط دست راستم به بیرون از کادر پرت شد(درکمال شرمندگیخجالت)

zoo

 

zoo

 

zoo

بیا بغلمبغل

zoo

 

zoo

 

zoo

بعد از مهمونی خرگوشی به بابایی گفتم :

لطفا بریم پیش میمون

بعد هر میمونی نشونم میدادن میگفتم :این نه میمون

تا بابایی متوجه منظورم شد ومنو برد پیش میمون میشکیه

منم تا دیدمش ذوق کردم وگفتم:بلـــــــــــــــــــــــه،میمون میشکیه

توی مسیر از کنارهای فیلهای مهربون رد شدیم ومن داد میزدم که بیاید پیش من

اونا هم اومدن وبابایی به زبون فیلداران بهشون گفت:ایده(یعنی برو)

اونا هم حرکت کردن ورفتن مشغول توپ بازی شدن

zoo

من وبابایی عزیزم

zoo

به من میگن وروجک،ببنید رفتم کجا وایسادم تا آقا گوزنه رو ببینم

zoo

وبازهم درآغوش مهربان پدر

zoo

 

zoo

اینجا هم قفس همون میمون میشکیه اس که با بازیگوشی هاش منو محو خودش کرده بود.

zoo

خاطرات محمدرهامی بعد از اون روزکه همش عین واقعیته بدون هیچ اغراق کودکانه ای:

دیدی پلنگها چشاشونو بسته بودن،لالا کرده بودن؟؟

دیدی خسا ناخوناشونو نگئفته بودن؟؟

یادته فیله جیش وپوپ کرد بعد دوستش رفت میخواست بخوره؟؟

یادته فیله اون بینی دئازشو میورد میخواست منو بخوره؟؟

دیدی شیرها چقدر بزگ وخطناک بودن؟؟؟

شُتُ مُغُ دیدی داشت سیمها رو خِمش خِمش میخورد؟؟

دیدی مردم به میمونا چیپس وپفیلا میدادن؟؟

 

اولین باری که رفتم باغ وحش

تا درودی دیگر بدرودبای بای

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
16 مهر 92 11:30
محمد جونم روزت مبارک


ممنون خاله جون
سمانه مامان ستایش
16 مهر 92 13:11
محمد رهامِ عزیزم
روز کودک مبارک کودک دوست داشتنی


ممنون خاله مهربون
سمانه مامان ستایش
16 مهر 92 13:11
واااای سمانه جون چندتا پست گذاشتی من نخوندم
بعدا میام پیشتون


خخخخخخخخ منتظریم گلم
مريم مامان نيكان
16 مهر 92 13:15
اي جانم قربون اون يادته گفتنهات برم
شيرين زبون كه ماشالله مثل بلبل حرف ميزني باغ بش خوش گذشت؟؟


خدانکنه خاله جونم
عالی بود جای شما خالی
مامان پریا
17 مهر 92 2:34
عزیزممممممممممممممممممممممممم ناظم مهربون حسابی خوش گذروندیهاااااااااااااااااااااااااااا

ایشالا همیشه لبت خندون باشه گلم


ممنونم خاله پریا
خواهری های منو ببوسین لطفا
مامانی درسا
17 مهر 92 8:09
ای جوونم پسرم باغ وحش دوس داره ...... عکسا چقده خوشگل بود ..... پسر عزیزم روز جهانی کودک خوش گذشت حسابی آتیش سوزوندی ..... میبوسمت


ممنون خاله گل
بله حساببببببببببی
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
17 مهر 92 22:08
چه عکسای قشنگی گرفتی باسلیقه...

واااای... چه بامزه.. حرفای گل پسملی رو مینویسین... آدم کیف میکنه... مخصوصا شتر مرغ

خوش باشید همیشه


ممنون از وقت ومحبتت دوست گلم
مامان رهام
17 مهر 92 23:13
همیشه به گردش...به به چه عکسای خوشگلی....روزکودک مبارک خوشگل خاله


یک دنیا ممنون خاله جون
محبوبه مامان الینا
18 مهر 92 8:20
سلام سمانه جون
چه عالی که محمد رهام رو دوباره بردید باغ بش اتفاقا من و همسر هم تصمیم داریم مخصوص بردن الینا به باغ بش یه روز بریم مشهد و برگردیم
الهی ..جانم خو راست میگه پسرمون خرسه میخواد ماهی ها رو ناز کنه
ینی کشته مرده اون خاطرات ِ باغ بشیی محمدرهام شدم عزیزم اگر هم نمینوشتی با شناختی که از گل پسر نازمون داریم کاملاً مشخصه که این حرفا رو کی زده
شاد باشید


ای جانم،آفرین به این مامان بابای مهربون
از بس با محبت ومهربونی محبوبه جونم
محبوبه مامان الینا
18 مهر 92 8:24
سمانه جون رنگ آبی بهت میاد ها حالا چرا اینقدر چهره ت تو عکس متفکره؟! نگو که مث من اخمالو میکنی بعضی وقتا !


مرسی دوست جونم
داشتم دنبال سوسما میگشتم که پسرم میگفت هههههههه درکمال جدیت خخخخخخخخخخ

بیشتر وقتا بیرون از خونه اخمالوئم ،نمیدونم چرا؟!!!!!
بابا علیرضا
18 مهر 92 16:42
دسته مامانت درد نکنه با این برنامه ریزی برای روزهای تعطیل


دست شما هم درد نکنه که کمال همکاری رو با برنامه های من داری عزیزم
❤دو نیمه قلبم❤
18 مهر 92 16:50
سلاااااااااااااااااااااام سمانه جونم
خوبی گلم؟؟؟پسر خوشگلم خوبه؟
محمدرهام جان روزت مبارکایشالله همیشه شاد و سلامت باشی عزیزم

سمانه جون شرمنده که خیلی وقته بهت سر نزدم.میام و یه وقت حسابی میذارم برای پست های قشنگت.عذر خواهی منو بپذیر لطفا"


سلام عزیزم خوبی؟؟
شکر خدا ما خوبیم
ممنونم خاله جونی
نه بابا این حرفها چیه مینای مهربونم ،راحت باش گلم
ღ مونا مامان امیرسام ღ
19 مهر 92 1:30
عززززیزم چقدر ناز حرف میزنی
دوست جان تمیز بود
خوشحالم خوش گذشته
امیدوارم سایه پدر مهربونت تا همیشه رو سر شما و مامان سمانه عزیز باشه
حیوونی حیوونا
واقعا نمیمیرن اینقدر بچه ها میگیرنشون
فکر کن امیرسام بره اونجا
اینقدر فشارشون میده
پوپ
خمش


نه بابا تمیزکه نیست اونجا هیچ وقت،کثیف وبوییولی کیف محمدرهام به تحمل همه اینا می ارزه بعدشم که مستقیم میریم حمام
حیوونی بودن واقعامحمدرهام طفلی ها رو پرت میکرد از این ور به اون ور
خمش خمش همراه با ادای جویدن گفته میشه خخخخخخخخخ
فرناز مادر آتیلا
26 مهر 92 14:37
چه عکسای قشنگی گرفتید ...دستت درد نکنه مامانی...............


خواهش میکنم گلم،البته بیشترش هنربابایی هستن
سارا مامان راستین جون
28 مهر 92 20:33
عزیزم ماشالله به این شیرین زبونیهاش خیلی بامزه حرف میزنه. کنار حیوونه بودن برای بچه ها خیلی خوبو آموزنده ست کار خوبی کردین که پسرمون رو بردین باغ وحش خسته نباشید


ممنون از حضورگرمت عزیزم
❤دو نیمه قلبم❤
30 مهر 92 7:59
وااااااااااااااااااااااای چه پست باحالی گذاشتی من هم کلی لذت بردم و از کار اون میمون مشکیه خیلی خوشم اومد.ای جوووووووووووووونم چقدر بچه ها حیونا رو دوست دارن.چقدر هم شلوغ بود سمانه
خوبه که از خرگوش نترسید و بغلش کرد
چقدر هم شیرین حرف میزنی محمدرهام جونم
عنوان پستتم خیلی باحال بود باغ بش


نظرلطفته مینا جونم
آره والا نمیدونم چه خبربود اونروز باغ وحش پرآدم بود