نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

کله پاچه!!

1392/12/7 15:39
728 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماهتون لبخندوممنون از تبریکات قشنگتونقلب

1392/11/21

یادتونه هفته پیش که تولدم بود برای سومین بار گفته بودم من گرسنمه!!!اصلا تعجب نکنید !!!این عدد کاملا واقعی است!!

من حتی وقتی نوزادم بودم شبها برای شیر خوردن بیدار نمیشدم ومامانم ساعتشو تنظیم میکرد وبیدار میشد وبه من شیر میداد،البته بسیار گرسنه بودما ولی حس ابرازشو نداشتمنیشخند خب پس با علم به این موضوع دیگه جای تعجبی باقی نمیمونه که من هیچ وقت نمیگم گرسنمه.

خلاصه که به دلیل گرسنگی!! بازی من توی شهربازی نیمه تمام موند واز فردای اون روز به مدت یک هفته مثله یک نوار ضبط شده همش گفتم من رو ببرید شـــــــــــــَبازی البته خیلی شبیه سربازی این کلمه رو تلفظ میکنم وبابایی درجواب بهم میگه:

عجله نکن عسل بابا،میبرنت خودشون ،پوستتم میکنننیشخند

ولی اگه مامان سمانه لبخندمامان منه،عمـــــــــــــــــــــــــــــرا بذاره من برم سربازیچشمک

خلاصه این شد که سه سال ویک هفتگیم رو توی شهربازی گذروندم وحسابی از بازی سیر شدم،ازهمه بازیها بیشتر به ماشین وقطار وقورباغه ها علاقه دارم وبا یک اب وتاب حسابی برای هه تعریف میکنم

1

 

1

 

1

چک کردن ریل وچرخ لوکوموتیوچشمک

1

ویک بازی سه بعدی دونفرهمژهدرنهایت دقتلبخند

1

 

1

 

بفرمایید ادامه

یه روز به مامانم گفتم :

زنگ بزن بابایی من باهاش صحبت کنم

بعد که بابایی تلفنش رو جواب داد سریع گفتم:

بابایی برام کله پاچه بخر

اینم قیافه متعجب مامان وباباتعجبابله

آخه مامان وبابا منتظر بودن من بگم بابا برام بستنی نارنجی(بستنی نونی که بسته بندیش نارنجیه)بخره وبنده اینگونه سورپرایزشون کردمخنده

1392/11/24

این گذشت ومامانبزرگ من بعد از یک ماه واندی بستری بودن از بیمارستان مرخص شد وبابابزرگم براش قربونی کشت.وبرای دومین بار بابا علیرضا به خواست اکید مامان سمانه نقش دندانپزشک حیوانات رو بازی کرد ودندانهای چرک ومِرکُبی (میکروبی)آقا گوسبنده(گوسفند)رو کشید تا مامان سمانه یک کله پاچه بهداشتی وپاکیزه طبخ کنه وما بزنیم بر بدنچشمکاین اولین تجربه کله پزی مامانم بودناراحتکارشم خوب بود خوشمان آمدتشویقکی باورش میشد مامان سمانه یه روز به خاطر من دست به همچین کارهایی بزنه؟؟سبز

 

1

اینم دندونهای حیوونینیشخند

1

ومن به مناسبت ورود مامانبزرگ به منزل کلی پایکوبی کردم ورقصیدم وعمو عیسی بهم شاباش داد وبه مامانم گفت :

باهاش برام بستنی یا هرچیزی که دوست دارم بخره مامانمم برام ویوون(حیوون)خرید

ممنونم عمو جونقلب

1

واما:

اون شبی (بیست وسوم بهمن)که مامانبزرگ از بیمارستان مرخص شده بود برخلاف همیشه که بهش خیلی محبت میکنم اصلا طرفش نمیرفتم وکلی باهاش غریبی میکردم.

آخرشب که برگشتیم خونه مامان بهم گفت:

عزیزم تو که مامانبزرگ رو دوست داری چرا اینطوری رفتار کردی؟اون مریضه گناه داره،باید بری بوسش کنی ببینی اوش(همان اوف یا زخم) پاش خوب شده یا نه؟؟

بعد من گفتم:

دیگه دوستش ندارم،برام کیک نخریده!شمع نخریده!

آخه مامانبزرگ هرربار که باهاش تلفنی صحبت میکردم بهم میگفت :

میام خونه برات کیک وشمع میخرم،برات تولد میگرم.

واز اونجایی که مامان وبابام هروقت به من قول میدن حتما انجام میدن ،من فکر کردم مامانبزرگ کوتاهی کرده واز دستش ناراحت بودم ولی با صحبتهای مامان که بهم گفت:هروقت حالش بهتر بشه برام تولد میگیره من موضوع رو فراموش کردم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1392/11/23


من وبابابزرگ بابایی(بزرگ خاندان نوبخت)

1

 

من وپسرعمه پوریا یا به عبارات دیگه:

اولین نوه دختری واولین نوه پسری خانواده کمالی

اولین وآخرین نوه خانواده کمالی(که البته من فعلا آخری هستم)

1

 

مامان نوشت:

هزار الله اکبر فعلا ماهپسرم کله پاچه میخوره،امیدوارم این یه غذا رو همیشه بخوره وبه لیست نخوردن هاش اضافه نشه.

پ ن:

پسرنازنینم سی دی بلاگت 15بهمن یعنی دقیقا روز تولدت به دستمون رسید وسورپرایز شدیم ولی متاسفانه به دلیل حجم وتعداد بالای عکسها سی دی مالتی مدیا برات درست نکردن(البته بهمون اطلاع داده بودن)،که انشالله تا سری بعد که بخوایم سفارش بدیم نینی وبلاگ هم از نظر فنی ارتقا پیدا کرده باشه واین امکان برات فراهم باشه.مبااااااااااااااااااااااااارکت باشه ماه من

 

ممنون از همراهیتون،ایام به کام،خدانگهدار

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

شقایق(مامان ارشان)
7 اسفند 92 18:09
واقعا کله پاچه خوردی؟؟؟؟؟ آفرین گل خالههههههههههههه عکسا عالیه. سی دی بلاگ هم مبارک ایشالا مامانبزرگ زودی خوب میشن گل پسر
مامان کیان کوچولو
7 اسفند 92 20:59
عزیزم بالاخره اومدی .. خوشحالم که حال مادر شوهری خوب شدو مرخص شد .. خوبه که محمد رهام کله پاچه دوس داشته باشه .. امید وارم همیشه بخوره .. سمانه جون چه کارایی می کنی ... دروغ نگم با دیدن دندونا قیافه ام یه جوری شد .... این چه کاریه آخه دختر خاله جووون ... توی پخت میکروب هاش از بین میرفت خوووووووووب عزیزم تبریک به خاطر سی دی بلاگت ... عکسای شهر بازیت هم عالی بودن ...
sara mamane rastin joon
10 اسفند 92 13:05
Sala azizam khubi? Afarin be in pesare khosh ghazaa ke kale pache mikhore khoda ro shokr ke mamanbozorg ham khub shodo bargasht khune axhaye shahre bazi ham kheili ghashang bood
♥مامان متین جون♥
10 اسفند 92 22:57
همیشه ب گردش
مريم مامان نيكان
12 اسفند 92 20:05
قربون كله پاچه هوس كردنت برم بله مامان سمانه كه اينهمه كيكهاي خوشگل بلدند درست كنند كله پاچه كه ديگه سهله.ن.ش جونت پسرم
مامانی درسا
13 اسفند 92 8:02
ای جون دلم کله پاچه خور ...... واقعا" کله پاچه چیزی نیست که معمولا" بچه ها هوس کنن .... اما خوب وروجک کوچولو های این دوروزمونه همیشه سوپرایزمون میکنن .... نوش جونت باشه شهر بازی هم خوشجال خوش گذشته انشااله همیشه شاد باشین
مامان محمد و ساقی
15 اسفند 92 0:44
سلام سمانه مهربون و شاه پسر گل خووووووووووووووبین یعنی هیچ وقت نمیگه گشنمه؟سمانه وقتی نوزاد هستن و توان گریه برای گرسنگی رو ندارن ادم دلش براشون کباب میشهمخصوصا" که اونطوری ریزه میزه و بی حال هستن من میمیرم برای نوزادی دلکم بچه خواست یهویی
مامان محمد و ساقی
15 اسفند 92 0:45
چقدررررررررررررررررررر بچه ها شهربازی دوست دارن خوش باشی پسر گل...سربازی هم میره
مامان محمد و ساقی
15 اسفند 92 0:46
زبوووووووووووووووووووون گوسفن رو ببین ما داریم تو فریزرهقرار بود بپزم ولی نپختم خدا رو شکر مادرشوهرت مرخص شد
مامان محمد و ساقی
15 اسفند 92 0:48
خوبه کله پاچه خور بشه هاااااااااااااااااا سی دی بلاگ مبارک...ایشالله مشکلش هم رفع بشه مانه جون اگه تا عید به وبت نتونستم سر بزنم منو ببخش...وقت کم میارم ولی به یادت هستم دوست گلم
محبوبه مامان الینا
17 اسفند 92 14:04
سلام عزیزم قربون گل پسر کله پاچه خورخاله جون بیا ورِ دل خودم که منم عجیییییییییییییب کله پاچه دوست دارم اما سمانه چطور تونستی بپزی؟خداییش من میخورم اما پختنش محاله مادرشوهرتون مرخص شدن بسلامتی.خداروشکر محمدرهام عسلی رو از طرف من ببوسانشاله مادرجون زودتر به عهدشون وفا کنن
مامان کیان کوچولو
22 اسفند 92 1:30
دلمون تنگ شده هااااااااااااااااا .. کجااااااااااااایی پس ؟
ღ¸.•مامان ِ آینده یه فسقِـلی•.¸ღ
26 اسفند 92 2:33
سلام دوست ِ عزیزم دارم میرم سفر و نمی تونم روز عید بیام پیشت... پس پیشاپیش عید رو تبریک میگم، صمیمانه... http://upload7.ir/imgs/2014-03/29078938609595852919.jpg
سمانه مامان ستایش
27 اسفند 92 2:34
دو قدم مانده به خندیدن برگ یک نفس مانده به ذوق گل سرخ چشم در چشم بهاری دیگر تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تان . . . عید نوروز پیشاپیش مبارک
خاله الهام
28 اسفند 92 15:33
این عید پر از عطر دل انگیز خـــداست سرشار ترین آینه ی خــــاطره هاست نوروز خوشت همیشه رنگین با عـشق آراسـته با دلی که همراه خـــــداست سمانه جونم ببخشيد مدت طولاني نبودم عزيزم ان شالله كه سال خوبي داشته باشيد محمد رهام جونم رو هم ببوس
مريم مامان نيكان
29 اسفند 92 7:30
سمانه جان لحظات از آن شماست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ امیدوارم در کنارمحمد رهام و همسر گراميتان سالهای سال جشن نوروز رو جشن بگیرید.سال نو پیشاپیش مبارک
مامان علی خوشتیپ
3 فروردین 93 1:28
لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ سال نو مبارک . . . http://upload7.ir/imgs/2014-03/62773046934858211774.jpg
مامان حسام كوچولو
4 فروردین 93 1:24
دلت آبى تر از دریا عزیزم / به کامت گردش دنیا عزیزم الهى همیشه چون گل بخندى / بهارانت خوش و زیبا عزیزم سال نو مبارک
محبوبه مامان الینا
5 فروردین 93 10:30
سال نو مبارک سمانه مهربون و دوست داشتنی
مامانی درسا
6 فروردین 93 3:58
mohammadroham89.niniweblog.com
ღ مونا مامان امیرسام ღ
22 فروردین 93 19:13
یعنی عاشق مرکوب گفتنتم سی دی بلاگت هم مبارک باشه گلم منم کله پاچه دست پخت مادرم رو فقط میخورم امیرسام هم خیلی ابگوشت کله پاچه رو دوست داره.امیدوارم به خوردنش ادامه بده عزززیزم.بی میلی بچه ها به غذا واقعا زجراوره درکت میکنم دوستم