نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

شیرین تر از عسل 5

1391/11/3 20:02
1,063 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  به روی ماه تک تکتون

مامانی حسابی مشغول کارای تولدمه،طراحیها رو انجام داده وداره مونتاژشون میکنه ،عکاس وفیلمبردار رو هماهنگ کرده لباس منو وبابایی رو آماده کرده ،خریدای دسر وشام رو همراه بابایی انجام داده  وکلی کار انجام داده ونداده روی سرش ریخته که البته همکاریهای همسرانه ی مهربان پدرم خیلیییییییییی به مامانم روحیه وامید داده ومیده ومن از جفتشون ممنونم.قلبماچ

جشن تولدم رو امسال 5روز زودتر برپا میکنن یعنی روز میلاد مسعود حضرت محمد (ص) وبدینوسیله یکی از کادوهام که هر سال توی این روز عزیز بهم میدادن میپرهقهقهه

حالا اینکه توی دی ماه من وبابایی کلا مریض بودیم وچقدر اذیتش کردیم وهنوزم خوب نشدیم بماند،علت آپ شدن امروز وبم اینه که من ساعت 5صبح بیدارشدم ومامان الان داره هم تایپ میکنه وهم با من بازی میکنه،خوبه که من مادر نمیشم نیشخندعجب صبری خدا به مامانها داده!!!!!!!!!!ماچ

احتمالا پست بعدی پست تولدم باشه،پیشاپیش عیدتون مبارککککککککککککککککککککک

بفرماییــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد ادامه مطلب

 

1391/04/25

جامانده ازخاطرات:

از اونجایی که اهل خوردن نیستم با ساقه طلایی بازی میکنمخنده

شیرین 5

1391/08/05

توی اون مدتیه که خونمون آشفته بود (ماجراهای کمد دیواری)من کلی اختراع با مزه کردم مثلا:

شیرین5

 

 

1391/08/17

 

توانمندیهای تغییر چهره:

اشوه

شیرین5

اخم

شیرین5

هیجان

شیرین5

1391/08/24

عروسکهای گذشته وعروسک حال مامان سمانه

شیرین5

شور وترشی درست کردمتشویق

شیرین5

تشویق

شیرین5

وااااااااااااااای شب شد؟!؟!؟!؟!؟سوالهنوز کلی کاردارمتعجب

شیرین5

دقیقاهمون روزیکه تگرگهای درشت میومد!!!!!ابلهاینم عکس تگرگه

شیرین5

1391/09/08

من عاشق بابِ سنجی(باب اسفنجی) هستم واز وقتی به لطف بابایی کارتون دوستم دیدین پرشین تون برام از طرف مامانی آزاد اعلام شد وتحریم شکسته شد هرروز کلی بهانه اشو میگیریم ویه جورایی حدود ساعتهای پخششو یاد گرفتم وبه مامان یاد آوری میکنم.

مامان همه اتاق رو چیده ،این باب ِ سنجی بینوا رو زمین مونده،اینجا بذارمش؟؟؟؟؟

شیرین5

یا بالاتر؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟

شیرین5

1391/09/11

بیا  نینی آی لا (آهنگ سلنا گومز که خیلییییییی دوستش دارمو گوش بده)

شیرین5

عمو آی لا

شیرین5

میکی آی لا

شیرین5

حِسی آی لا(خرسی آی لاو گوش بده)

گُلا آی لا(گلها آی لاو گوش بدید)

شیرین5

بعد از دعوت همه دوستان به شنیدن این آهنگ زیبا خودم گوش میکنم وباهاش میخونم وپا میکوبملبخندتعجبچشمکخجالت

شیرین5

 

شیرین5

1391/09/11

برای اولین بار توی زندگیم آب نبات چوبی رو تجربه کردم

شیرین5

1391/09/13

قبلا هم گفته بودم که روزی چند بار کشوی لباسهام وکابینتها رو مرتب میکنم ولی الان چند وقتیه که به کمک لباسها وظروف پذیراییمون رو تزیین میکنم.خیلی هم در انجام وظایفم کوشا وجدی هستمخنده

شیرین5

البته لباسها رو  وقتی مامانم وعروسکها سردشونه تنشون میکنم واینکه کی سردشون میشه رو هم خودم به تنهایی تشخیص میدمزبان

شیرین5

وهمچنان عاشق ارتفاعم تا جایی که آقا گاوه وکامیون رو با دستان توانمندم بلند میکنم ومیذارم روی کاناپه بعدم روشون بپر بپر میکنماز خود راضی

شیرین5

چرا دیگه تیکون نمیحوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(تکون نمیخوره)

شیرین5

هوراااااااااااااادرستش کردممژه

شیرین5

یه همچین پسری هستم منعینک

شیرین5

1391/09/14

دارم توی ارتفاعات سرد قهوه گرم درست میکنم،بفرماییــــــــــــــــــــــدلبخند

شیرین5

1391/09/23

من در نوزادیم یاد ندارم توی حمام گریه کرده باشم ولی الان چند وقتیه به محض اینکه آب روی سرم ریخته میشه حتی چند قطره انقدر گریه وزاری گریهمیکنم که قیافم بعد از حمام این شکلی میشه!!!!!افسوس

مامان سمانه هم از دستم عاجز شده وهر روشی که بگین امتحان کرده ولی گویا بی فایده اسگریه

شیرین5

1391/09/26

درحال تماشای برف زیبای پاییزی

شیرین5

1391/10/01

شب یلدا وقت نشد لبو بخورم مامی جونم روز یلدا نیشخندبرام آوردشون ولی از اونجای که من خیلی مهربونم همه رو گذاشتم دهن رکسانا جون

شیرین5

یک عالمه سوال راجع به چشمای رکسانا توی ذهنم وجو ددارهسوالامیدوارم یه روزی به جواب همشون برسممتفکر

شیرین5

وقتی مامانم گفت که چشماش درد میگیره سریغ بگَلِش کردمقلب

شیرین5

راستی این سبک کلاه بهم میاد؟؟؟؟؟؟سوالسوالسوال

شیرین5

مامان میگه طنازم دلش لبو خواستهتعجب

شیرین5

1391/10/02

من وبابایی در حال دیدن باب اسفنجی

شیرین5

1391/10/03

اینم عاقبت یک عدد نینی کنجکاو(دقت کنید فضول نه هاااااااا کنجکاو)

شیرین5

مامان سمانه،مُنُهام گیــــــــــــــــر(مامان سمانه محمدرهام گیر کرده)

شیرین5

1391/10/06

انار دون میکنم تا مامان وبابام بخورن وخستگی روزانه شون از تنشون بره بیرونقلب

شیرین5

 

شیرین5

 

1391/10/05

اینم یکی دیگه از خلاقیتها ومهارتهامهنیشخندمن ومامانم اسمشو گذاشتیم آب بازی زمستونی

شیرین5

 

شیرین5

 

شیرین5

1391/10/24

اگه گفتین اینا چی هستن؟؟

شیرین5

 اینا رویخچالیهای جهیزیه دیروز واسباب بازیهای امروزن که البته دیگه آخرای عمرشونهخنده

این نظم وچیدمان کار خودمه ها باور ندارید؟؟؟؟؟اینم عکس قبل از تکمیل شدن دیزاین جدید

شیرین5

1391/10/29

باب اسفنجی سردشه باید بهش کمک کنم!!!!!!!!!قلب

یرین5

 

شیرین5

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (37)

شقایق(مامان محمد ارشان)
3 بهمن 91 9:38
وای شیرین عسل من ........
من شدیدا منتظر عکسای تولدت هستم نففففففففففففففففس


میسی خاله جون
شقایق(مامان محمد ارشان)
3 بهمن 91 9:38
عید شما هم مبارک سمانه جووووووووووووووون و محمدرهام گلم
خصوصیییییییییییییییییی


ممنونم شقایق جون
ممنون بابت رمز
ستاره زمینی
3 بهمن 91 9:51
ای ناقلای شیطونک ......همیشه تنت سالم و سلامت باشه عسلم.
حسابی مشغول کمک به مامان واسه تولدت هستی یا نه.............
پیشاپیش مبارک باشه


بله تا بتونم سرش مشغولیات میریزم کمک از این بیشتر؟؟
مامان پوريا پهلووون كوچولو
3 بهمن 91 11:49
سلام خوبي عزيزم رهام جون خوبن سر كيفن ؟مثل هميشه عكسها و خاطرات زيبا و ديدني بودند من هميشه وقتي وبلاگ اقا رهامو باز ميكنم پوريارو صدا ميزنم و عكساشو با هم ميبينيم خيلي لذت ميبره از ديدن عكسهاي محمد رهام الهي هميشه سالم و سرحال باشه.واقعا مامان خستگي ناپذيرو پر تلاشي هستين اميدوارم رهام جون بزرگ كه ميشه قدر اين همه زحمتو فداكاريو بدونه


سلام عزیزم ممنون گلهای شما خوبن؟؟
ممنونم از محبتی که خانوادگی به ما دارید عاشقتونیممممممممممممممممممممممم
✿✿الهه مامان روشا جون✿✿
3 بهمن 91 15:21
دیدی خاله جون من قبل از خوندن این پست تو پست قبلی نوشتم سرعت به به خوردنتون پایینه.حالا از کجا این معلومات رو دارم بماند.
تغییر چهره ات عالی بود خاله جون.احسنت
سمانه جون خواهر دیگه با داشتن همچین گل پسری که انقده تو کارهای خ.نه کمکت میکنه کاری واسه انجام دادن واست میمونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟آخه بچم ترشی و شور که درست میکنه.قهوه دم میکنه.انار براتون دون میکنه.اتاق خودش رو مرتب میکنه.ترتیب کابینتها همیشه دستای گل پسری رو میبوسه.دکورو بوفه و ....خوش به سعادت خواهر ما که کارمون شده بچه داری فقط.خدا شانس بده.
سمانه جون روشا تا 11 ماهگی انقده از حمام وحشت داشت همیشه گریه میکرد الان خودش همش میگه باب بادی یعنی آب بازی کنیم.


الهه مردم از خنده ،کلی روانم شاد شد به خدا ممنون دوستم
الهه جون حمام وآب بازی رو دوست داره ولی میگه به سرم وموهام آب نپاشه حتی چند قطره نمیدونم چی کارش کنم؟؟؟؟
مــــــــــــــــلی
3 بهمن 91 23:49
سمانه جون با دینه هر عکسی می خواستم یه چیزی بنویسم اما الان یادم رفت
بذار تمرکز کنم ها !!! آها !!!
اون عکسی که با باباش کارتون می بینه خیلی باحاله باباش بیشتر محو شده
بعد خوب اون مبله سفید خیس می شه لک می شه یه جا دیگه آب بازی زمستانی بکنه
ای ول این همه ترشی !!!!!! چجوری این همه رو درست کردی آفرین
می گم از این کلاه حموم ها داره که وقتی موهاشو می شوری آب به صورتش نریزه
آهان عید شما هم مبارک
تولده پسله گلمون هم پیشاپیش مبارک
خوبه یادم نیومد چیزی اگه نه دو سه صفحه ایی می نوشتم


از شما چه پنهون که لک شده اونم اساسی هههههه قربونت برم ملی جون نمیدونی چه فاز مثبتی بهم دادی با کامنت قشنگت.بووووووووووووس برای خودت وگل نازت
محبوبه مامان الینا
4 بهمن 91 12:25
عجب وروجک شیطون بلای ناااازی هستی تو عزیزمالینای من هم مث تو عاشق باب سنجی!(اسفنجی)هستش...میگم گل پسر حالا که اینقدر کاری هستی لینکت میکنم تا به دخمل من هم کارکردن یاد بدی


ممنونم از مهرت خاله جون،شماهم با افتخار لینک شدید
مامان سانلی
4 بهمن 91 16:05
به به عجب پست باحال و پر و پیمونی..
چه اتاق با سلیقه و خوشگلی داری رهام جونم.
قربون قیافت برم اینقدر با کلاه عسل شدی
در مورد باب اسفنجی هم که واقعا دیدن داره ما خانوادگی میشینیم نگاه میکنیم
تولدتم پیشاپیش مبارک..
یه خدا قوتم برای مامان سمانه...
دوستون داریمممممممممممممممم


ممنونم سمیه جونم،لطفت همیه شامل حال ما بوده وهست بووووووووووووس برای خودت وگل دخملت
مامان کیان کوچولو
5 بهمن 91 0:45
ای جانم .. سمانه جوون خدایی یه چیزی بگم محمد رهام حرف گوش کنه و آرومه
، شیطونیاش خاص خودشه ..
یغنی خوب تربیتش کردی بهت تبریک میگم..


لطف داری عزیزم خداییش بچه داری کار سختیه وآدم واقعا یه جاهایی هنگ میکنه ولی امیدوارم هممون که لایق مادری ششدیم بتونیم بچه های خوبی تربیت کنیم.آمیـــــــــن
مامان کیان کوچولو
5 بهمن 91 0:47
خاله جوون بازم پیشاپیش تولدتو تبریک میگم و بیصبرانه ... منتظر جشن و پایکوبی روز تولد هستم ...

میخوام کیان و بدم باباش نگه داره خودم بترکونم ..

اوووووووه اوووووووه دس دس




دستتتتتتتتتتتتتتتت دستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
هوراااااااااااااااااااااااااااااااا
جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ

خاله دلت میاد!!!!!!کیان هم نانای میکنه خوب
مامان کیان کوچولو
5 بهمن 91 0:48
سمانه جون اتاقشم خوشگل شده هاااااا
تنبلی نکن عکساشو جدا واسش بزار
یادگاری میمونه براش


آره خدایی تنبل شدم
مامان کیان کوچولو
5 بهمن 91 0:50
واااااااااااااااااااای ترشی ارووووووووووو ......
آب از دهنا راه افتااااااااااد ....


محمد رهااااام کمک نمی خوااااای ؟؟؟
فلفل نمک نمی خواااااای ؟؟؟؟



ای جان شرمنده
مونا مامان امیرسام
5 بهمن 91 1:26
دوستم دیگه شما حرفی برای گفتن باقی نذاشتی
عااشق این پستاتم
از 10 مورد حداقل 8 موردش تو خونه ما هم هست.
اما اون شور و ترشیها خوردن داره هااا.
قربون اون دستهای کوچولو که انار دونه میکنی.
اون عکسی هم که با باباییش کارتون میبینه خیلی بامزه بود.
خدا حفظش کنه.


ممنونم منا جونم خدا امیرسام ناز رو هم محافظت کنه
مامان محمد و ساقی
5 بهمن 91 12:46
سلام سمانه جون
اول بگم ببخش که دیر اومدم وبت و شرمنده.
دوم اینو بگم عاشق او شور و ترشی ها شدم.سمانه این هفته میام تهران دم خونتون یکیشو ازت میگیرم
بعد اینکه عکسها و مطالبی که نوشتی همشون عالی بودن.از اتاق محمد رهام خیای خوشم میاد.
امیدوارم کارهای تولد به خوبی انجام بشه و بهتون خوش بگذره
ای کاااااااااااااااااش ما هم بودیمشوخ کردم
سمانه جون خسته نباشی.من میدونم که چند ماهه درگیر کارهای تولد هستی.ایشا... نتیچه ی خوبی هم برات داشته باشه.بیصبرتنه منتظر عکسهای تولد هستم.تم تولدش عالیه.از کارتش خیلی خوشم اودم.مبارکش باشه.از طرف من ببوسش.
پست قبلی رو هنوز نخوندم.شرمنده.میرم و دوباره بر میگردم


سلام عزیزم دشمنت شرمنده این چه حرفیه!!!!!!!!!
قدمتون روی چشمام من عاشق ضیافت ودیدار دوستانم.آدرس بده برات بفرستم به خدا بی تعارف میگم یه عالمه ترشی داریم هنوز
ممنون از لطفت دعا کن دوست جونم هنوز کلی کاردارم وپر از استرسم
مامان کیان کوچولو
5 بهمن 91 14:26
سمانه جون ... یه سئوال
؟
عکس جوجه هارو چطوری زیر قالب گذاشتی ..
دوسش دارم



از این سایت
http://www.dazzlejunction.com
سارا مامان راستین جون
5 بهمن 91 16:31
سلام سمانه جون عید شما هم مبارک. عکسهای خیلی قشنگی گذاشتی من هم با راستین آب بازی زمستونی میکنم خیلی هم زیاد. راستی خسته هم نباشی بابت کارهای جشن تولد گل پسرمون. گل خوشگل انشاالله 200 ساله بشی. تولدت هم پیشاپیش مبارک.منتظر عکسهای تولدت هستیم:


سلام عزیزم
خیلی مزه داره ولی وقتی میخوای بهش خاتمه بدی مراسمی به راه میفته.

ممنون از محبتت عزیزم
مامان قندعسل
6 بهمن 91 1:00
حسابی از دیدن عکسها لذت بردم.
خیلی شیطنتتات یاحاله.
این همه ترشیو خودت تنها درست کردی؟آفرین به این مامان زرنگ.
در مورد حمام آرتین هم دقیقا اینجوری شده و نمی دونم چیکار کنم!!
پیشاپیش تولدت مبارک خوشگل خاله


نه بابا دوست جون یه عالمه کمکی داشتم
ممنونم عزیزممممممم
مامان افسانه
6 بهمن 91 15:44
:
مامان نیکان
7 بهمن 91 8:01
سلام به به من عاشق تولدم به خصوص عکسهای تولد آقا محمد رهام جون که میدونم مامانی براش سنگ تموم میذاره.بیصبرانه منتظرم تا ببینم تم امسال چیه؟
شقایق(مامان محمد ارشان)
8 بهمن 91 16:38
سمانه جونم من شمارو ب ی بازی وبلاگی دعوت کردم... لطفا ی سر ب وبلاگم بزن.... بووووووووووووووووووووووووووس
مامان افسانه
11 بهمن 91 17:29
سلام سمانه جون کلی حال کردم با عکسهای محمدرهام دستت درد نکنه بابت اطاق محمدرهام خیلی قشنگ شده شور و ترشی ها هم که عالیییییییییی بوس برای مامانی و محمدرهام
مامان افسانه
11 بهمن 91 17:30
پیشاپیش تولدت مبارک عزیزم
محبوبه مامان الینا
12 بهمن 91 11:03
کجایی جیگر شیرین عسل؟کم پیدایی؟
مامان نیکان
13 بهمن 91 9:12
سلام هردفعه صفحه اینترنت رو باز میکنم اول میام تو صفحه شما تا عکسهای تولد آقا محمد رهام جون رو ببینم آخه پس کی میگذارید...بیصبرانه منتظرم عزیزم تولدت هم مبارک
مهرناز(مامان آرسام)
14 بهمن 91 0:53
وااااااااااای محمد رهام جونمون داره2 ساله میشه؟؟!!!!! ای جونم بشی خاله که انقده بزرگ شدی واسه خودت اوه اوه مامانی پس حسااااااااابی درگیر کارای تفلدی ها!
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
14 بهمن 91 7:45
سلام سمانه جون خوبی افرین به تو که هنوز عروسک بچگیتو داری چقدر قشنگ وبا حوصله تعریف کردی افرین به محمد رهام خودمون که خیلی زرنگه
مامان مجتبی ومحمدرضاومهدیار
14 بهمن 91 7:47
پیشاپیش تولد محمد رهام جون مبارککککککککککککککک
مامان محمد و ساقی
15 بهمن 91 0:45
سلاااااااااااااااااااام عزیزم تولدت هزار بار مبارک باشه سمانه جون منتظر پست تولد هستما
عمه اریسا کوشمولو
15 بهمن 91 2:36
عکساااااااااااتون خیلیییییییییییییی خوشگل بود وبامزه وای ترشی دیدم هوس کردم انار دیدم هوس کردم خلاصه هرچی دیدم دلم خواست پسملم که حرف نداره عزیز خاله اتاقتم خیلی خوشمل شده خاله جون
مونا مامان امیرسام
15 بهمن 91 2:47
هووورا فردا تولده.کارهاتو کردی دوست جاان امیدوارم خوش بگدره
مامان امیرمحمد
15 بهمن 91 10:15
محمد رهام جون تولدت مبارک پسر قشنگم ... دوباره میام که عکسهای تولدتو ببینم ... ببینم مامانی برات چه کرده ؟؟؟
لاله
15 بهمن 91 18:14
محمد رهام جون تولدت مبااااااارک
✿✿الهه مامان روشا جون✿✿
15 بهمن 91 23:11
عزیز دلم روز میلادت مبارک.امیدوارم 120 ساله بشی.موفق و پیروز باشی.شاد و سربلند باشی.
مامان محمد و ساقی
16 بهمن 91 8:01
سمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانه جووووووووووووووووووووووووووووووووووووون پس این پست تولد کووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهه مامان یسنا
16 بهمن 91 10:29
عزیز دلم عسلم تولدت مبارک نازنین من
شقایق(مامان محمد ارشان)
16 بهمن 91 15:59
عسلم کجایی خاله دلم برات تنگیده؟