بهشت پایتخت وکوروش
1392/03/16
سلام بهترینها،خوشین؟خوش اومدین،یک دنیا صفا آوردین
آآآآآآآهااااااااااای
دوستهای خوب ومهربون شیرازی واصفهانی ،آیاخبردارید؟؟؟؟؟؟
یک ماه واندیست ماهم باغ پرندگان داریم ،اونم از نوع بینظیرش ،من اسمشو گذاشتم بهشت پرندگان
همراه ماباشید واز دیدن عکسهای این باغ زیبا لذت ببرید
بفرماییدادامه مطلب
شمارو به دیدن عکسهای زیبایی از این طبیعت زیبا وپرندگان وبیوگرافیهاشون دعوت میکنم:
قدرت بی بدیل ایزد منان
محمدرهام:
موهاشوببین گیچی کرده،وَویج میخوله ،دوتاشونم وویج میخوله
[موهاشوببین قیچی کرده،هویج میخوره،دوتاشونم هویج میخورن]
فکر کنم اینا شپش داشتنهمش خودشونو میخاروندنبه جای خوش آمدگوییشونهطبق دانسته های من دربدو ورود طوطیها باید خوش آمد میگفتن که نگفتن سرشون شلوغ بود طفلیها
خیلی این مرغه رو دوسش دارم،خیلی به من شبیهه ،خیلییییییییییی ننه بازی درمیاره وبه عبارتی حس مادری بسیوووووووووورقوی داره
ایستگاه لاک پشت:
گلپسرم با دیدن این لک لک گفتی:
چرایه پا نداله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پاشوبُلده بیلون(پاشوبرده بیرون)
چین وشکن گرنش رو ببینید!!الله اکبر
با دیدن این جغدها من وبابایی یاد جغدهای ارم افتادیم وکلی خندیدیم ،این جغده داره به من چشمک میزنه ها،یه عالمه وقت داشت منو نگاه میکرد چشش منو گرفته بود گویااااااااااا
جناب شاهین خان
واما سفرنامه ما:
درحال پیاده روی برای رسیدن به ورودی باغ پرندگان
پدروپسر تافهمیدن علت دویدنم به چند متر جلوتر عکاسیه،سریع ژست گرفتن
روی این کُنده آیه وان یکاد کنده کاری شده بود
مهربانِ مادر،خودت گرمت شده بود همه ی پرنده ها رو فوووت میکردی
اینم شناسنامه ایشون
بازم چشمای نازت افتاد به سنگ وآب وشروع ماجرا
که البته بعد از یکی دوبار پرتاب سنگ توی آب قانع شدی که این کار درست نیست وفقط سنگ بازی کردی ،گیلاس مامان
خیره به کبکها وقرقاولهای گردن حلقه ای که درچمنها قدم میزدن
جوجوی ماکجاست؟؟؟
جوجوی ما عاشق دویدن مخصوصا درسرازیریهاست
مامان سمانه اونجا رو بیبین!!!داله شنا میکنه
آآآآآآآآخی،دوسش دالم
شاهپسرم درحال تماشای اردکهادرایستگاه اردک
درحال تماشای عمییییییییییییق
اینجا دائم میگفتی:
منم میخوام بلم شناکنم،میخوام نازشون کنم
مامان سمانه آبو بیبین
چگدهبا خوبه(چقدرهوا خوبه)
درحال گفتن کلمه ی آخییییییییییییییییییییی از جمله ی
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخی اینا دالن شنا میکنن
آغوش پرمهرت جاودان باباعییضا
عکس هنری از عکاس معروف علیرضا باشی(بروزن عکاس باشی)
کمالیهای خسته درجوارهم
فقط از این شیره خوشم نیومد اولا به پرنده ها ربطی نداشت دوما خیلی زشت وبدرنگ بود
مهربان پدر نمونه ای که همیشه با ابراز خستگی شما ،سریع به دوش میکشدت بدون هیچ اعتراضی
لمیدن برفراز شانه های پرعشق مردی که از کوه هم برایت محکمتر هست وخواهد بود
همه از دیدن این پدرمهربان وپسر خوش فیگور لذت میبردن ولبخندی پرمحبت روی لبهاشون مینشست
ولی روح وروانم نمیگی مغز بابایی به این روش سوراخ میشه؟؟؟؟؟؟؟؟رحم کن ماه من
وبازهم تغییرمدل
بالاخره رسیدیم وماشین رو آتیش کردیم به سمت پارک لویزان تا اتراق کنیم وعصرونه بخوریم.
توی مسیر یه چرت 2-3دقیقه ای زدی ولی به محض پیاده شدن بیدارشدی وبا چشمان گرد شده گفتی:
اینجا پاکــــــه؟؟بلـــــــــــــــه؟
من:بله جونم پارکه شما بخواب بعد پاشو بازی کنیم
چند دقیقه دراز کشیدی وبعد مشغول قدم زدن شدی
دالی موشه،دالی خرگوشه
خوشگلم درحال نسکافه خوردن ولذت از طبیعت زیبا
باباعییضا خیابون خطناکه،بنداز اونجا
بذا بَلِش دالم
بعد به پیشنهاد بابایی راه پارک کوروش شدیم من وبابایی این پارکو دوست داریم والبته شما هم عااااااشق جک وجونورهای مصنوعی این پارکی ،متاسفانه این دومین سالیه که نمیتونیم لاله های این پارک رو ببینیم،انشالله سال دیگه توی فروردین میریم.
محمدرهام:
آب ُببین،داله میله بالا
اینجا لب حوض ایستاده بودی وآب رو نگاه میکردی که این دختر کوچولو که اسمش زهرا بود داشت اون پایین خودشو میکشت تا شما نگاهش کنی ،بعد من بهت گفتم مامان جونم نی نی رو ببین وبه این صورت متوجه حضورش شدی وبهش گفتی :سلـــــــــــــــــام
من گذاشتمت پیش زهرا تا با هم ارتباط برقرار کنید ولی بعد متوجه شدم منظور زهرا کوچولو از اون همه بال بال زدن این بوده که بیاد بالا پیش شما،حرف زدن بلد نبود ولی منظورش رو میرسوند
نی نی بیا بَگلم
وباسرعت نور دست همدیگه رو گرفتید ورفتید
منم که عاشق این لحظه ها دوربین رو میزون کردم عکس بگیرم که مامانبزرگ زهرا هراسون دوید دنبالتون (همون خانومی که تو عکس پایینه)ونوه اش رو بغل کرد وگفت:
خوش به حال ننه ،باباهاتون
من:
اگه به خودم بود میذاشتم به بازی وگردشتون ادامه بدید وفقط از دور مراقبتون بودم ولی ایشون نذاشتن واصلا هم به چهره ی ناراحتتون توجه نکردن،زهرا کوچولو که داشت از بغل مامانبزرگش میپرید پایین وشما هم میگفتی:
مامان سمانه میخوام دستشو بگیرم
شوخی یا جدی اصلا از لحن این خانوم خوشم نیومد ای کاش دنیای پاک وقشنگ بچه ها رو با نگاهها وافکار خودمون آلوده نکنیم
پسرنازم هروقت این پست رو میخوندی ،یه سری هم به اینجا بزن وروند رشدت رو ببین
محمدرهام:
این چه بُزُگـــــــــــــــــــــــــــه
دریا دریا ستاره،کرانه کرانه مروارید وآسمان آسمان الماس نذر چشمان ناز ووجود گرم وقلب مهربانت
ای همه ی هستی مادروپدر
ممنون از توجه ونگاه پرمهرتون